جریان از اونجایی شروع شد که من دیسک توزیع لینوکسی که به کمک دو دوست عزیزم ، رضا و محمد درست کرده بودم رو به مدیر مدرسه دادم. این آقا هم اصرار که برای جشنواره خوارزمی طرحتون رو بفرستید.
ما هم فرستادیم. مدتی با دبیرخونه جشنواره در بندرعباس صحبت کردیم (تابستونمون به موندن در مسیر آموزش پرورش خونه گذشت). زنگ زدند و گفتند روز 14 شهریور 91 باید بیاید و از طرح دفاع کنید ….
سیزدهم ساعت 9 شب از بندر به سمت تهران پرواز کردیم و به سمت تهران اومدیم. ابتدا گفتند جشنواره براتون هتل گرفته بعد رفتیم دیدیم که بله! آقایون زحمت گردگیری خوابگاه هم به خودشون ندادن (خدا میدونه سیصد نوع بیماری همونجا گرفتیم :)) ). بعد فردا صبحش رفتیم به دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی ازگل لویزان برای اینکه دفاع کنیم.
اونجا چند ساعتی انتظار کشیدیم. انتظاری که با تشنگی ، خستگی و اضطراب فراوان همراه بود.
ساعت حدود 13 بود که اعلام کردند تیم هرمزگان ، رشته کامپیوتر. رفتیم داخل. 3 داور (داورانی که عادت داریم به ناداوریهاشون) نشسته بودند و بگو بخندی بینشون بود.
گفتند شروع کنیم. همون اول من گفتم این سیستم عامل بخاطر ساختارش از ویندوز بهتره چون مبتنی بر لینوکس هست و بعد داور محترم گفت “ولی فکر نکنم به اندازه اون یوزر فرندلی باشه” .
من هم از کسی که در زمینه کامپیوتر تحصیل کنه چنین انتظاری نداشتم! صاف گذاشتم تو کاسش و گفتم ویندوز یک سیستم عامل Idiot Friendly هست .
اون داور کل 45 دقیقه دفاعیه ما نظقش کور شد و حرف نزد. دو داور دیگه هم منتظر بودن من کمی مکث کنم (شما قضاوت کنید! دو نفر خسته و کوفته از بندر تا تهران ، اولین بارشونم هست! مکث نمیکنن؟ به من و من نمیفتن؟ ) و بعد بخندند.
مخلص کلام!
اگر طرحی دارید ، حتی اگر طرحتون خیلی هم ((مزخرف)) هست پیش خودتون نگه دارید و به این جشنواره ها ندید. چون ممکنه با این طرز برخورد باهاتون رفتار بشه.
نمیدونم چطور میخوان با متخصص داخلی پیشرفت داشته باشن! اونم با این داروها :)).
موفق باشید.
نکته اول تو دفاع اینه که به داور (هر چه قدر هم که خر باشه :دی) توهین نکنی! وگرنه انداختنت حتمیه :))
و تو ظاهرا به این نکته توجه نداشتی!
والا چیزی که ما دیدیم خر تر از این حرفا بود =))
سلام
اولاً : خوبه که علاقمند هستید و با قدرت پیش میرید
اما ….
با یک شکست نباید از حرکت ایستاد
ثانیاً : برای اینکه بتونی موفق بشی باید بتونی خوب پرزنت کنی
خیلی ها طرح خوبی ندارند اما خوب پرزنت می کنند
دقیقاً داستان بازار رفتن و خرید است
فروشنده ای ممکنه جنس بد خودش رو عالی بفروشه و فروشنده ای هم جنس عالیه خودش رو نتونه بفروشه
مهم نیست خریدار کیه…
مهم اینه که جوری کار کنی که همه سلیقه ها بپسندن
امیدوارم منظورم رو منتقل کرده باشم
موفق باشید
آفرین
ممنون بابت اینکه وقت گذاشتید و مطلب من رو خوندید 🙂 .
بله منظورتون رو گرفتم. البته وقتی تیم دو نفره اعزام میشن شخصی مثل من نباید متکلم وحده باشه و بد ترین حالت هم همین بود که همراهم واقعا هیچ گونه همکاری در امور پرزنت کردن نداشت :).
با تشکر :).
سلام
آقای حقیری من تصمیم گرفتم واسه خودم یه سیستم عامل مبتنی بر اوبونتو بسازم(فقط به صرف یادگیری،نه هیچ چیز دیگه) و نمی خوام خیلی حرفه باشه یعنی وقتشو ندارم
چند تا سوال ازتون داشتم در این رابطه،کجا(چه جوری) می تونم ازتون بپرسم؟
در این انجمن :
http://iran-bsd.ir
در قسمت مربوط به «پروژه های جبیر» پست ایجاد کنید تا جواب بگیرید. 😉
یه مثال بارز همین استیو ه که کلی سخنرانی داشت. و وقتی که همه می خندیدند اون با جدیت به راهش ادامه می داد.
داستان Crazy Ones فکر کنم هنوز صادقه.
منم می خوام تا یک سال دیگه ملحق بشم. فعاً با اجازه.
Stay Hungry Stay Foolish