در پست قبلی وبلاگ، در مورد چیستی هوش مصنوعی توضیح دادم. در این یکی پست، قصدم اینه که به شما بگم برای یادگیری هوش مصنوعی لازمه چه چیزهایی بلد باشیم و چه چیزهایی رو در طول زمان یاد میگیریم. خب، پس بریم سراغ این که برای هوش مصنوعی چه پیشنیازی لازمه، بعد کم کم بریم سراغ سیر یادگیری و … .
الگوریتم:
این که بتونید برای یک برنامه، یک الگوریتم بهینه پیدا کنید یا پیشنهاد بدید، مهم ترین عامل در یادگیری و انجام پروژه های هوش مصنوعی به حساب میاد. اگرچه این مورد، همه جا کاربرد داره و کلا برای برنامه نویس و دولپر خوب شدن لازمش داریم؛ ولی اینجا لازمه که به الگوریتم و الفبای موضوع مسلط باشیم. پس، باید یاد بگیریم که چطور با استفاده از الگوریتم ها یک برنامه بسازیم. خب برای یادگیری الگوریتم (اگر بلد نیستید) پیشنهاد من کتاب CLRS هست. هم ترجمه این کتاب در بازار موجوده و هم زبان اصلیش در اینترنت هست.
برنامه نویسی :
برای این که بتونید پروژه هوش مصنوعی انجام بدید باید برنامه نویسی بلد باشید؛ بهرحال بخشی از کامپیوتره و نمیشه ازش در رفت. گرچه ممکنه شما صرفا ایده پردازی یک پروژه هوش مصنوعی رو انجام داده باشید ولی موضوع مهم اینه که شما بتونید همون ایده رو هم چندین بار تست کنید و بعد ارائهش کنید به یک تیم. پس، برنامه نویسی بلد بودن هم از شرایط یادگیری و انجام پروژه در هوش مصنوعی هست. پیشنهاد من هم برای یادگیری زبان، پایتونه که الان تبدیل شده به ابزار شماره یک پروژه های هوش مصنوعی.
علوم شناختی :
علوم شناختی یا Cognitive Science ترکیبیه از روانشناسی، فلسفه ذهن، زیست شناسی مغز و علوم کامپیوتر. البته انقدر ها هم خلاصه نیست و من دارم انقدر خلاصه میگم. برای این که بتونیم پروژه های هوش مصنوعی بزنیم؛ لازم داریم که بلد باشیمش. گرچه طوریه که در حین یادگیری هوش مصنوعی هم، این موضوع رو یاد میگیریم. خیلی از ایده ها و … که در هوش مصنوعی (به ویژه شبکه های عصبی مصنوعی) مطرح شده، حاصل کار دانشمندان شناختی بوده.
شبکه عصبی مصنوعی
با مغز انسان آشنا بشید!
این مورد از مهم ترین مواردی هست که باید به عنوان کسی که کار هوش مصنوعی میکنه، بلد باشیم. کاری که ما میخوایم بکنیم این هست که یک سری اعمال انسانی مثل تفکر، تصمیم گیری و یادگیری رو برای ماشین پیاده سازی کنیم و ماشین ما قراره فکر کنه برای ما. پس، بهتره که ساختار مغز رو بشناسیم و باهاش آشنا بشیم. در این زمینه هم کتاب و رفرنس زیاد داریم.
از منابع مختلف استفاده کنید!!!
و در آخر هم، استفاده از منابع متعدد مثل یوتوب، وبسایت های هوش مصنوعی و کتابها توصیه میشه. به این شکل شما میتونید به راحتی و بدون هیچ مشکلی، هوش مصنوعی یاد بگیرید و از انجام پروژه های هوش لذت ببرید.
«هوش مصنوعی» کلمه ای نهچندان آشنا برای همه افرادیست که در حوزه های مربوط با IT ، کامپیوتر و رباتیک فعالیت میکنند. این کلمه هر روز شنیده میشه، و وقتی در وادی های تخصصی تر وارد میشیم، کلمات و عبارات دیگری همچون «یادگیری عمیق» ، «علم داده»، «شبکه عصبی» و … هم پا به عرصه وجود میذارن. هر کدوم دارن به یک چیزی اشاره میکنن، ولی در نهایت میرسیم به «هوش مصنوعی». هوش مصنوعی، آینده علوم کامپیوتر و حتی شاید آینده بشریت باشه!
اما هوش مصنوعی دقیقا چیه؟! چه کاربردی داره و چه طور میشه که انقدر میتونه در زندگی من و شما، مهم باشه؟ به طور کلی میشه گفت اگر رفتارهای انسانی رو بخوایم روی ماشین پیاده کنیم، میشه هوش مصنوعی ولی تعریف اصلا نمیتونه هوش مصنوعی رو توجیه یا تعریف کنه. چرا که همین الان بدون هوش مصنوعی خیلی از کارهایی که انسان میکرده (یا میکنه) رو کامپیوتر ها هم میتونن حل کنن (مثل محاسبات جبری یا منطقی ساده). ولی اگر بگیم که رفتارهای هوشمندانه انسان، مثل تفکر و تصمیمگیری رو روی ماشین پیاده کنیم تا حد خیلی زیادی هوش مصنوعی رو تونستیم پوشش بدیم. حالا چی شد که هوش مصنوعی انقدر مهم شد؟ انقدر برای ما ارزنده شد؟! بهتره قبل از این که جواب این سوال رو بدیم، بریم ببینیم که اصلا کاربردش چیه!
در سیستم سنتی کامپیوتر، ما وقتی بخوایم که یک برنامه بنویسیم، چی کار میکنیم؟ میایم راه حل در میاریم براش و با اون راه حل، ورودی هایی که بهمون داده شده رو به خروجی تبدیل میکنیم. این سیستم، سیستم خیلی خوبیه و همیشه و همه جا هم کاربرد داره. ولی یه جاهایی هم نمیتونه کاربردی بشه، چرا که مثلا مثل «تبدیل هر ورودی به عدد ۳» نمیشه ساختار الگوریتمیکی برای مساله پیدا کرد یا پیشنهاد داد. نتیجتا میایم و از یه سری تکنیک استفاده میکنیم که به اون جواب میرسن، ولی هیچوقت جواب کامل و دقیق نمیشه. دقیقا همونطوری که اکثر کارهای روزمره ما در زندگی پیش میره. این میشه کاربرد هوش مصنوعی. مثلا بخوام ریاضیاتی تر و کامپیوتری تر در موردش صحبت کنم، میتونم بگم که ما یک مساله داریم که پیچیدگی زمانی n داره، خب این قابل حله (هر قدر هم مزخرف باشه؛ باز با همون راه حل های سنتی قابل حل شدنه). ولی یک مساله داریم با پیچیدگی زمانی های تخیلی (مثل NP ) که در این حالت، هوش مصنوعی به ما کمک میکنه. خروجی مورد نظر ما رو ماشین دریافت میکنه و یاد میگیره که حدود اون یه خروجی تولید کنه.
چرا انقدر واسمون مهم شد؟
«اتوماسیون» یا خودکار سازی، فازهای مختلفی داشتند که در زمان های مختلف بشر سعی کرده انجامش بده. از خودکارسازی و اتوماسیون هایی که صرفا روی کاغذ پیشنهاد شدن (توسط ریاضیدانان و فلاسفه و …) و بعد از اون دوره طوری شد که این اتوماسیون ها شکل مکانیکی پیدا کردند و ماشین ها به کمک انسان اومدن که همین الان هم شما میتونید تاثیرش رو ببینید (فکر کنید مثلا یک پیچ رو بخواید بدون پیچ گوشتی باز کنید؛ یا حتی اصلا بخواید بدون خود پیچ، دو قطعه چوبی یا فلزی رو بهم متصل کنید!). یک دوره دیگه، اتوماسیون توسط کامپیوتر صورت گرفت که ما الان دقیقا وسط همون دوره داریم زندگی میکنیم. از زبان های برنامه نویسی که برای حل مسائل ابتدایی پیشنهاد شدند تا پیشنهاداتی برای تغییر در لایه های زیرین و سخت افزاری کامپیوتر. در دهه ۶۰ میلادی، پیشنهاد شد که برای کامپیوتر هوش و قدرت تفکر هم قائل بشیم و بسازیمش. اگرچه اون دوران (و حتی الان!) شدیدا به این موضوع نقد میشه (شاید بعدها در موردش بنویسم که چرا بهش نقد میشه و چرا اکثرش غلطه) ولی خود هوش مصنوعی، به خودی خود قدمی بزرگ در شکل گیری اتوماسیون های بهتر بوده.
چند مثال از کاربردهای هوش مصنوعی …
تشخیص تصویر : با بینایی ماشین یا Computer Vision و همون Image Processing خیلی از کارهای ما، ساده تر شده. مثلا در یکی از پروژه های IoT که مربوط به دوربین های ترافیکی میشده، ظاهرا سروری وجود داشته که وضعیت ترافیک رو بررسی میکرده، اون رو با تقاطع های دیگر مقایسه میکرده و در نهایت؛ میتونست یک زمان بندی برای قرمز و سبز شدن چراغ های اون تقاطع ها پیشنهاد بده. این به خودی خود، یک پیشرفت بزرگ در زمینه ترافیک و مهندسی شهری به حساب میاد.
تشخیص ساده تر بیماری ها : اگر ما نتایج آزمایش ها، اسکن ها و … رو بعنوان داده به یک کامپیوتر بدیم، و مطمئن باشیم که نتایجی که میدیم همه یک بیماری به خصوص (مثل دیابت یا سرطان) رو داشتند، فقط کافیه نتایج آزمایشات و اسکن های بیمار جدید رو به کامپیوتر بدیم، کامپیوتر با الگوهایی که بدست آورده (که اصطلاحا بهش Pattern Recognition هم گفته میشه) ، اون ها رو مقایسه میکنه و مثلا به ما میگه «شما دچار بیماری نیستید» یا میگه «از ۵۰ نشانه شما تنها ۳ نشانه دارید که نشان از این بیماری نمیدهد» و … . یعنی هوش مصنوعی، میتونه به پزشک ها و متخصصان این حوزه ها هم کمک زیادی بده!
ساختن اتوماتیک چیز ها : هرچیزی که فکرش رو بکنید، میتونه توسط یک کامپیوتر هوشمند به صورت اتوماتیک ساخته بشه. جمله زیادی اغراق آمیزه ولی یک حقیقته. مثلا این ویدئو ، نشان میده که چطور یک سیستم هوشمند، میتونه برای ما موسیقی بسازه، اون هم با دریافت فایل های MIDI از آهنگ های معروف . همین قضیه در مورد ساختن نقاشی و … هم موثره.
مثالی عملی تر؟
حالا به یک مثال عملی تر و شاید حتی ترسناک از هوش مصنوعی برسیم. شوی دیدنی House of Cards یا همون «خانه پوشالی» ، با استفاده از «داده کاوی» و پردازش داده های کاربران سرویس Netflix ساخته شده (منبع)، و این دقیقا همون راهیه که اسپاتیفای به ما موزیک پیشنهاد میده، گوگل نتایج جست و جو هامون رو حدس میزنه، یوتوب ویدئوهای پیشنهادی رو برای ما لیست میکنه و فیسبوک به ما دوست پیشنهاد میده! به نظرم مثال از این ها عملی تر نداریم!
از کجا شروع کنم؟
برای شروع یادگیری هوش مصنوعی، به نظر من بهتره شما با مطالعه «جبر بول» و بعدش «طراحی الگوریتم» شروع کنید. برای یادگیری این مسائل کتاب CLRS ، یکی از بهترین مراجع و منابعه. بعد از این که این رو یاد گرفتید «الگوریتم ژنتیک» رو سعی کنید یاد بگیرید، چرا که این الگوریتم یک الگوریتم «بهینه ساز» هست ؛ در پست های بعدی بیشتر در موردش توضیح خواهم داد. بعد از یادگیری این مباحث شما میتونید به هرشاخه ای که میخواید وارد بشید، مثلا شخصا یادگیری عمیق برای من موضوع جذاب تری بوده و سعی دارم که یادش بگیرم! شما شاید بخواید برید سراغ دیتاماینینگ و دیتاساینس و … .
و آیا هوش مصنوعی برای ما خطرناکه؟
اجازه بدید این موضوع رو در تاپیک های جداگونه، شرح بدم و توضیح بدم. فعلا در این تاپیک قصد این بود که یاد بگیریم اصلا هوش مصنوعی چیه و به چه دردی میخوره.
موفق باشید 🙂
وبلاگ شخصی محمدرضا حقیری، برنامهنویس، گیک و یک شخص خوشحال