در تابستان سال ۹۹ و در بحبوحه همهگیری (یا شاید بهتر باشه بگیم دنیاگیری) بیماری کووید-۱۹، اتفاقات جالبی در دنیای نرمافزار آزاد و متنباز ایران رخ داد. این اتفاقات، شامل تشکیل یک بنیاد مردم نهاد، انتخابات و مجمع اون و همچنین حواشی ایجادشده در این موضوع بود که شاید باورتون نشه ولی در عرض شاید ۴۸ ساعت اکثر این اتفاقات رخ داد.
برای این که بتونید بهتر با این ماجرا آشنا بشید، اول بهتره این مطلب رو بخونید (خوندن تکتک مطالب لینک شده هم توصیه میشه) و بعد برگردید اینجا به بلاگ من.
به جهت رعایت انصاف، من از کمی قبل از تیر ۹۹ شروع به بیان ماجرا میکنم و سپس به تیر ۹۹ میرسم.
اعلام وجود انجمن نام (نرمافزار آزاد و متنباز)
من شخصا از سال ۸۹ کاربر فروم اوبونتو بودم و از سال ۹۱ به صورت رسمی در جامعه نرمافزار آزاد فعال بودم. عمده فعالیت من با پروژه جبیر (+، +، +) شناخته میشه و احتمالا میدونید که جامعه هم برخورد درستی با این پروژه نداشته (+).
اما به قولی، باید از افراد و اتفاقات گذشته گذر کرد و رفت سراغ اتفاقات جدیدتر و برای من شخصا، بحث انجمن نام چنین چیزی بود. این رو هم به شما بگم که از همون سال ۹۰-۹۱ من زمزمههایی میشنیدم از این که یک موجودیت «نزدیک به دولت» برای نرمافزار آزاد باید وجود داشته باشه و از دل خود جامعه هم بیرون آمده باشه و این حرفها.
اما این موضوع تا سال ۹۸ ادامه داشت. دقیقا در آخرین جلسه لاگ تهران پیش از قرنطینه و حبس خانگی کرونا، دانیال بهزادی عزیز – که چهره و نام شناختهشده نرمافزار آزاد ایران هستند – اومد و انجمن رو معرفی کرد. در همون جلسه افرادی بودند که خب گفتند به این دلیل و اون دلیل دوست ندارند چنین موجودیتی باشه. یک عده هم گفتند که خب باشه، ما نیستیم. یک عده هم گفتن باشه، ما هم هستیم. تقریبا برخورد درست و نرمالی که با هر اتفاقی باید رخ بده، رخ داد.
این بحث تا حد زیادی مسکوت موند و ادامهدار نشد (بحث کرونا هم پیش آمد قاعدتا و این خودش یک نکته مهم در این بحثهاست). اما خب در سال ۹۹ اعلامیههای انجمن مجدد منتشر شدند…
اعلام انجمن برای مجمع
در سال ۹۹ از حدود اردیبهشتماه، اعلامیههایی از سمت انجمن میآمد که از افراد حاضر در جامعه میخواست برای شرکت در مجمع و همچنین دست گرفتن کنترل مجمع، اقدام کنند.
در واقع شرایط کاندیداتوری هم بسیار ساده بود. شما کافی بود یک شخص زنده بالای ۱۸ سال و دارای تابعیت ایران به همراه سابقه فعالیت در نرمافزار آزاد میبودید. در واقع شاید راحتترین روش کاندیداتوری 🙂
حتی یادمه که تا قبل از روز مجمع، در مورد وعده وعیدهای کاندیداها – که من هم یکیشون بودم – چیزی پرسیده نشد…
روز مجمع
روز مجمع، همه ما در ساختمان مربوطه جمع شدیم. چه افرادی که نامزد شرکت در انتخابات انجمن نام بودند، چه افرادی که خودشون رو متعلق به نرمافزار آزاد میدونستند و میخواستند اون روز در رایگیری شرکت کنند و در عین حال، نظرات و وعدههای کاندیداها رو بشنوند.
و نکته جالبتر، حضور فعال دوست عزیزمان آقای مصطفی آهنگرها از خارج از کشور و به صورت برخط در مجمع بود، در حالی که خیلی از افرادی که گفته بودند برخط حضور دارند، حتی زحمت این که در نشست برخطی که اون روز خاص برای این منظور تهیه شده بود شرکت کنند رو به خودشون نداده بودند.
حالا بگذریم، رایگیری انجام شد. رایگیری جالب، منصفانه و از قضا درستی هم بود و پس از این رایگیری، این افراد به عضویت هیئتمدیره انجمن نام درآمدند:
- احمد حقیقی
- محمدرضا رازیان
- الهام حصارکی
- محمدرضا حقیری
- علیرضا فریدونی
- دانیال بهزادی
- و چند تن دیگر از دوستان که حضور ذهن از نامشون پس از چهارسال ندارم و ازشون عذرخواهم.
پس از جلسه، تقریبا تمامی حضار اون جلسه مجمع به فضای سبزی پشت آن ساختمان رفتیم و راهبر اون جلسه فضای آزاد هم دوست عزیزمان «یه انقلابی» بود و در مورد دغدغههای خودش و اشخاص دیگر در مورد نرمافزار آزاد و متنباز، به ما گفت. یادمه که کمی صحبت شد، در مورد اهداف انجمن و حرفهایی که زدیم و … و بعدش خداحافظی کردیم. و اینجا شد شروعی بر یک پایان 🙂
حواشی آن روز پرماجرا
پس از این که خداحافظی کردیم، به خانه آمدیم و چند ساعتی گذشت. پس از چند ساعت، شبکه اجتماعی ایکس (پیشتر توییتر) رو باز کردم و دیدم که چند توییت، اشاره به نام من و پروژه جبیر داره.
بعد از اون، چندین پست و توییت دیگر دیدم که اشاره به موضوعی مانند «احتمال رانت» یا «رنگ کردن پروژههای اوپن سورس به نام ملی» یا «سوء استفاده از جامعه» و … و بستن این انگها به ما! و نکته جالبتر این که بسیاری از این افراد، اتکا به محتوای فردی داشتند که ید طولایی در تهدید و اخاذی به کمک پروندهسازی و فشار روانی داره و از همه جالبتر اینه که پروندههای قطوری هم برای خود اون افراد، به سبب بیان عقاید و مواضعشون ساخته بوده.
خلاصه از همه این موارد که گذشتیم، فشار روانی بسیار زیادی به ما وارد شد. یکی از اتفاقاتی که اینجا افتاد این بود که شخص مصطفی آهنگرها، بعنوان شخصی که اصلا در ترکیب هیئتمدیره انجمن نبود و صرفا عضوی از این انجمن شده بود (و طبیعتا بخاطر علاقه و حسی که به نرمافزار آزاد و متنباز داره) بیشترین فشار، توهین و تهمت رو متحمل شد و راستش رو بخواهید حتی هنوز هم با توجه به این که به شدت توسط «جامعه» اذیت میشه، در حال ادامه دادن مسیرشه (و این واقعا باعث میشه شخصا بهش غبطه بخورم).
این حجم توهین، تهمت و فشار کافی نبود انگار و چندتن از افرادی که نرمافزار آزاد رو انگار ارثیه اجدادی خودشون میدونستند عریضهای نوشتند که اشاره به مطالب کاملا non-existent داشت! و خب با اتکا به نقاط ضعف احساسی مردم و گارد طبیعی مردم نسبت به موجودیتهای دولتی و نزدیک به دولت؛ حدود ۴۶۰ نفر قانع به امضای آن عریضه شدند. نکته جالب اینه که در کامنتهای آن عریضه منحوس هم بسیاری فحش داده بودند و بسیاری هم تهدیدهای جانی و … کرده بودند و این هم در نوع خودش جالب بود.
استعفای دست جمعی هیئتمدیره
خلاصه پس از تحمل حدود ۴۸ ساعت تنش، ما تصمیم گرفتیم به صورت دستجمعی، استعفای خودمون رو از هیئتمدیره انجمن نام اعلام کنیم. گرچه این استعفا تا حد زیادی از فشارهای روانی روی ما کاست، اما بگذریم که همچنان بسیاری از ترکشهای اون سال با ما هست و به نوعی تبدیل به یک اسباب ابراز رذالت توسط عدهای شده و هنوز هم یادآوری اون ماجرا برای من شخصا دردناکه 🙂
و این رو هم باید بگم علیرغم کاهش فشارها، معتقدم استعفا خیلی کار درستی نبود (در اون شرایط بهترین کار بود) چرا که در نهایت، چند نفر که اسمهای آشنا به گوش جامعه هستند برای اداره چنین موجودیتی بهترند یا افرادی که هیچ اسم و رسمی در این جامعه ندارند؟!
سخن آخر با جامعه پیرامون تیر ۹۹ و مسائل مشابه
جامعه عزیز نرمافزار آزاد ایران، ما در جامعه کشورمون به قدر کافی با ناملایمی و بیرحمی، روبرو هستیم. تقریبا همه ما روزمون رو با اسنپی شروع میکنیم که صرفا برای لجبازی با پلتفرم اسنپ، کولرش رو روشن نمیکنه و از مسیریاب استفاده نمیکنه.
با افرادی روبرو هستیم که عامدانه در بانک، بیمه، وزارتخونهها و … کارهامون رو انجام نمیدن. موقع برگشت به خانه دوباره همان سناریوی اسنپ رو شاهدیم.
در واقع جامعه نرمافزار آزاد و هرگونه جامعه آلترناتیوی، برای ما پناهگاهی میشه که از شر روزمرگی خلاص بشیم. در عین این که ما در این جامعه هستیم که یاد بگیریم و یاد بدیم. در این جامعه هستیم که علیه انحصار دیجیتال بجنگیم. در این جامعه هستیم که بسیاری از موارد و مواضعی که دانستن آنها برای مردم مهمه رو به گوششون برسونیم.
حالا فرض کنید که این جامعه هم بخواهد همونقدر ناملایم باشد. شخصا تا زمانی که افراد «قدیمی» و «تاثیرگذار» متوجه روش اشتباه خود در این حوزه نباشند، حاضر نیستم خودم رو بخشی از این جامعه بدونم. همونطوری هم که پیشتر گفتم، استفاده از مک یا ویندوز، آیفون داشتن، توییتر داشتن و …؛ هیچ کدام دلیلی بر این نیست که به نرمافزار آزاد، استالمن و … ارادتی نداشته باشم که اتفاقا ارادتی دوچندان دارم، اما ترجیح فعلا بر فاصله گرفتن از این جامعه است.