ده نصیحت از مارک زاگربرگ

مارک زاکربرگ رو که همه میشناسن ، بنیانگذار بزرگترین و پرکاربر ترین بلای جان (:D مقصود شبکه اجتماعی بود!) یعنی همون فیسبوغ خودمون!

این ده نصیحت هم صفحه بروزرسانی در خود فیسبوغ نوشته بود :

1.. “سریع حرکت و کن و همه چیز را به هم بریز… تا وقتیکه مرتب و منظم بخواهید در بازار پیشروی کنید رقبا اجازه پیشرفت به شما نمیدهند. اگر به حد کافی اوضاع را به هم نریزید, به حد کافی سریع حرکت نمیکنید.” (اکتبر 2009)

2. “اگر من الان شروع کرده بودم کارم رو خیلی متفاوت تر عمل میکردم. من اوایل هیچ چیزی نمیدونستم. در منطقه سیلیکون ولی شما تنها چیزی که بهش اطمینان دارید این است که باید اینجا باشید, اما اینطور نیست. اگر من الان شروع کرده بودم در بوستون ادامه میدادم. سیلیکون ولی تمرکز کوتاه مدتی به کسب و کار القا میکند و این اذیتم میکند.” (اکتبر 2011)

3. “به خوبی به خاطر دارم. یک یا دو روز بعد ازینکه اولین نسخه از فیس بوک رو راه اندازی کردم با دوستام داشتیم پیتزا میخوردیم که با خودم فکر میکردم “یه همچین خدماتی باید در اینترنت برای مردم وجود داشته باشد, واقعا مردم بهش نیاز دارند” و وقتی فهمیدم که من خودم باید این نیاز را برطرف کنم محتاط تر از قبل عمل کردم.” (جانویه 2014)

4. “سوال این نیست که “ما میخواهیم چی از مردم بدانیم؟” بلکه سوال اینجاست “مردم میخواهند چه چیزی درباره خودشون بگویند؟” ” (نوامبر 2011)

5. “بزرگترین ریسک, ریسک نکردن است. در دنیایی که به سرعت در حال تغییر است, بهترین و تنها استراتژی برای شکست ریسک نکردن است.” (اکتبر 2011)

6. “تحقق یک ماموریت و ساختن یک کسب و کار هردو باهم اتفاق میفتد. درسته که تحقق ماموریت بیشتر به من انگیزه میده پیشروی کنم اما از همان ابتدا دریافتم که باید هردو باهم عملی شوند.” (سپتامبر 2012)

“جای هکر ها در زندان ها نیست. بلکه در شرکت های کامپیوتری بزرگ است. هکر ها یکی از مهمترین سمت ها هر شرکت تکنولوژیکی را باید داشته باشند زیرا انها اعتقاد دارند همیشه یک راه بهتری و مطمئن تری وجود دارد.” (فوریه 2012)

8. “مردم شاید یک ایده عالی داشته باشند که واقعا دنیا را تکان دهد اما اگر به آن باور نداشته باشند, هیچوقت این ایده به واقعیت نزدیک نخواهد شد.” (اکتبر 2005)

9. “من نمیخواهم فیس بوک یک شرکت آمریکایی باشه. من نمیخواهم این شرکتی باشد که در حال گسترش ارزش های آمریکایی در جهان است. دیدگاه من این است که شما با فیس بوک بتوانید فوق العاده در مردم ریزبین باشید و بفهمید چطور فکر میکنند.” (جانویه 2011)

10. “هدف من این بود که هرگز فقط یک شرکت تاسیس نکنم. اکثر مردم برداشت غلطی ازین حرف من دارند و فکر میکنند سود, درآمد و سهام و … برای من اهمیت ندارد. اما فقط یک شرکت نبودن یعنی اینکه چیزی که که یک تغییر اساسی قرار است در دنیا ایجاد کند.” (فوریه 2011)

پست منبع

Share

بازگشت دوباره به قالب Twitter

خب دوباره وبلاگ رو به قالب توییتر برگردوندم چون :

  1. ساده و مینمالیسته
  2. رنگش آبیه
  3. سریع لود میشه (برای دوستانی که اینترنت پرسرعت ندارند)
  4. چشم رو اذیت نمیکنه

دلیل چهارم از نظر خودم خیلی خیلی مهمه. چون که قالبهایی که اصولا چشم رو اذیت میکنن طرفداران زیادی ندارن :). نمونه کاملش قالب هایی هستند که رنگ نوشته و پس زمینه شون متضاد نیست. مثلا آبی لاجوردی (پس زمینه) و مشکی (نوشته) هر چشم سالمی رو در عرض چند ثانیه نابود میکنه. دیگه چه برسه به دوستانی که ممکنه مشکل بینایی داشته باشند.
قالب های چشم نواز! دیگر هم از نظر من قالب هایی هستند که رنگهای تند و تیزی مثل قرمز پرسپولیسی استفاده میکنن. البته استفاده از رنگ قرمز پرسپولیسی باعث میشه بازدید هم پایین بیاد 😀 .

Share

و اکنون ، جبیر روی رزبری پای هم ران میشود.

سلام.

همونطور که در پست قبلی توضیح داده بودم، دستگاههای نهفته هم جزئی از برنامه های جبیر محسوب میشن. خب ، من هم فرصت رو غنیمت شمردم و سیستم عامل رو برای کوبی برد کامپایل کردم. بعد دیدم که اینطوری نمیشه، حرف اول رو در زمینه دستگاههای نهفته (Embedded) ، رزبری پای میزنه و خب کار کامپایل رو براش انجام دادم (ایمیج تولید شده فاقد uBoot هست) :

اینهم لینک در وبسایت : لینک

Share

جبیر هم اکنون بصورت رسمی برای کوبی برد هم آماده است!

با سلام.

بعد از موفقیت سیستم عامل جبیر برای معماری 64 بیتی ، هم اکنون برای کوبی برد هم آمادست. کوبی برد یک کامپیوتر سینگل برد از شرکت کوبی تک بوده که در ایران هم کاربران و طرفداران زیادی پیدا کرده است. هم اکنون سیستم عامل ما ، یعنی جبیر، برای کوبی برد نیز ارائه شده است.

از این تاپیک در وبگاه رسمی جبیر میتوانید اطلاعات بیشتری کسب کنید.

Share

جبیر 2 ، با هسته و ساختار کاملا مستقل ، هم اکنون در سورسفورج

با سلام.

در پست های قبلی به کرات در مورد جبیر 2 نوشتم. حقیقتش FreeBSD حسابی ناامیدم کرده بود و دوست داشتم به لینوکس برگردم و دوباره ریمستر اوبونتو رو بدم بیرون. تا اینکه ، یکی از سورسهایی که قبلا دستکاری کرده بودم  رو کامپایل کردم و به این رسیدم :

Kernel

بعد از اون ، دوست داشتم بیشتر و بیشتر دست کاری کنم تا به چیز مطلوبی که میخوام برسم ، نه تنها یک نام کرنل ، بلکه سایر بخش ها رو هم دستکاری کردم تا بتونم یک BSD کاملا مستقل برای خودم درست کنم.
یکی از بهترین BSD های غیرمعروف، MidnightBSD هست. سعی کردم دستکاری های اون در سورس FreeBSD رو دوباره انجام بدم ، و بعدش هم برسم به اینکه نصاب رو تغییر بدم. در نهایت یک دیسک ساختم و به این رسیدم :

Installation

بعد از نصب ، شروع کردم به تست نرم افزارهای لازم. X.org و XFCE4 رو روش نصب کردم و بعدش هم فایرفاکس و لیبرآفیس. هم چنین آپاچی رو دارم تست میکنم و همه چیز به خوبی روی این سیستم عامل جدید کار داده.

و از همه مهم تر ، هزینه ای بابت سرور دیگه پرداخت نمیکنم و روی سورسفورج قرارش دادم. برای دانلود از سورسفورج کلیک کنید

هنوز وبسایت بین المللی رو آپدیت نکردم ان شا الله بزودی 🙂

Share

تست جبیر کاملا مستقل!

خب من تصمیم گرفتم ایزوی نصبی جبیر (که الان یک گونه BSD کاملا مستقل هست ولی هنوز از پکیج های FreeBSD استفاده میکنه) رو تست کنم. این هم نتیجه تست :

Installation

خب نصب تموم شده ، و احتمالا الان که شما دارید این پست رو میخونید، من در حال نصب و تست رابط گرافیکی روی جبیر هستم :).

Share

موفقیت بعد از چند وقت!

عکس زیر خودش گویای همه چیز هست :

Kernel

 

اون FreeBSD که در ماشین مجازی نوشته ، سکوی توسعه رو نشون میده، در واقع داشتم دیسک زنده رو امتحان میکردم و بهتر دیدم که روی خود ماشین دیسک زنده رو امتحان کنم تا ببینم نتیجه چی میشه! .

می بینید؟ مهم نیست چقدر کارتون حاشیه درست کرده ، مهم اینه که اون حاشیه ها روی شما تاثیری نداشته باشند و بتونید بدون هیچ مانعی به کارتون ادامه بدید. باید بگم که این عکس fake نیست و من سورسها رو هم دارم و به موقعش منتشر میشه (البته نه به صورت کاملا عمومی).

Share

سوتی باحال در نمایشگاه کتاب !

خب در این پست میخوام یک سوتی باحال، اون هم در نمایشگاه «بین المللی» رو به شما معرفی کنم.

وقتی میخواید به سمت شبستان برید، همون پله هایی که باید برید پایین، یه قسمتی فرهنگی هنری هست که پرچم کشورهای مختلف رو هم بر افراشتند!

من ناگهان چشمم به این خورد :

این پرچم، پرچم «جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان» هست که 23 سال پیش، در 1991 از شوروی استقلال پیدا کرده بود.

پرچم امروزی تاجیکستان :

حالا برای چی ما که هم از بیخ و بن با سیستم کمونیسم مخالفیم و هم روابطمون با این کشورها خوبه ، پرچمی که قریب به بیست ساله ازش در این کشور استفاده نشده رو ببریم بالا و نشون بدیم که نه ، ما هنوز دولت قبلیتون رو به رسمیت میشناسیم؟

داشتن پرچمهای تاریخی ، معمولا برای افراد علاقمند یا موزه های تاریخی مناسبه، نه یک نمایشگاه «بین المللی»! . این من رو به فکر فرو برد، پرچم های روسیه، قزاقستان ، مالدیو، آلبانی و … درست بود اما این یکی چرا باید پرچم قدیمی و منسوخ باشه؟؟!

Share