بایگانی برچسب: s

داستان پروژه جبیر – رویای نوجوانی استیو جابز شدن (قسمت اول)

احتمالا اگر وبلاگ یا محتوایی که من تولید می‌کنم رو دنبال کرده باشید، با مفاهیم و اسامی خاصی من رو به یاد خواهید آورد. چه مثل چند ماه اخیر با پروژه‌های بینایی ماشین ، چه روبی و ریلز که چندین ساله کم کم با اون شناخته می‌شم، چه لینوکس و سخت‌افزار و این داستان‌ها. احتمالا هم اگر از دنبال‌کنندگان این وبلاگ باشید، می‌دونید که داستان برنامه‌نویس شدن من (قسمت اول، قسمت دوم) چیه و چطور شد که من شدم اینی که هستم.

اما قطع به یقین، خیلی از دوستان قدیمی‌تر من رو با «پروژه جبیر» یا «جبیر او اس» یا «سیستم‌عامل جبیر» می‌شناسند. پروژه‌ای که من رو با جدیت وارد دنیای توسعه نرم‌افزار، نرم‌افزار آزاد و جامعه کاربری گنو/لینوکس ایران کرد. در این پست، قصد دارم تا در مورد پروژه جبیر کمی بنویسم. در واقع، قصد من اینه که داستان این پروژه رو تعریف کنم و بگم که چی شد که اینطوری شد 🙂

چرا این مطلب نوشته شد؟

حقیقتا از سال ۹۴ به بعد که دیگه وبسایت پروژه جبیر آپدیت نشد و حتی از برند جبیر برای پروژه‌ای استفاده نشد، دلم نخواست که راجع بهش چیزی بنویسم. چرا که این پروژه علیرغم تمام خوبی‌ها و آموزه‌هاش برای من، خاطرات بدی هم داشت و خب هرچیزی، لازمه که روزی کنار گذاشته بشه. در حقیقت، جایی که انسان حس می‌کنه باید رها کنه، باید رها کنه و برای من این زمان سال ۹۴ بود. زمانی که همه‌جا اعلام کردم پروژه جبیر، چه در قالب «توزیع لینوکس» و چه در قالب «نسخه‌ای از BSD» دیگر عرضه نخواهد شد.

اما چندی پیش، پای یکی از پست‌های جبیر (لینک) نظری دریافت کردم (که البته تایید نشده) و در بخش آمار وبگاه (که به کمک افزونه Jet Pack بررسی می‌کنم) هم متوجه شدم که افرادی هستند که در حال رصد کردن گذشته من هستند. یکی از چیزهایی که عمیقا بهش باور دارم اینه که نباید در گذشته افراد زیاد کند و کاو کرد، چرا که تهش شما یا خودت ضایع میشی یا چیزی که دنبالش می‌گردی چیزی در حد زیربغل مار خواهد بود. پس با این حساب، تصمیم گرفتم که در یک سلسله مطلب جامع، داستان جبیر او اس رو جمع کنم.

حالا وقت اینه که حدودا ده سال در زمان سفر کنم و برسیم به سال ۸۹-۹۰ که این پروژه رو استارت زدم، بگم چی شد که این پروژه به ذهنم رسید و چطور شد که رفتم سمت لینوکس و … .

جرقه‌های اولیه

بسیاری از افرادی که من رو می‌شناسند، از ارادتی که نسبت به استیو جابز دارم، خبر دارند. سال حدود ۸۹ بود و من در مجلاتی که اون زمان به صورت روتین از قیمت فلان گوشی و فلان کامپیوتر و فلان کارت گرافیک می‌نوشتند از رونمایی از محصولات جدید اپل مثل iPhone 4 یا iPad می‌خوندم. بعد مدتی، با استیو جابز و زندگی اون آشنا شدم و فهمیدم که این بابا، آدمی بوده که خیلی خیلی از صفر شروع کرده (تقریبا بر خلاف خیلی از ابرپولدارهای سیلیکون‌ولی، ایشون اصلا خونواده متمول و حتی اهل فنی نداشته و خونواده‌ای که درش رشد کرده بوده یک خونواده خیلی معمولی بوده).

خلاصه آشنایی با استیو جابز، بعدش خریدن یک iPod Touch 3G در من جرقه‌ای روشن کرد. جرقه‌ای مبنی بر این که «من باید دنیا را تغییر بدم». تغییر دنیا، کار سختیه. خیلی از ما جایی از زندگی این قصد رو داشتیم ولی کار خاصی براش نکردیم. خیلی‌ها هم حرکتایی زدیم ولی بعدا سرمون به سنگ خورده. خلاصه که خیلیامون اونقدری دیوانه بودیم که روزی بخوایم دنیا رو تغییر بدیم و به قول استیو جابز، افرادی که اونقدر دیوانن که فکر می‌کنن می‌تونن دنیا رو تغییر بدن، دقیقا همونایین که دنیا رو تغییر میدن.

در همون سال‌ها بود که ما مهاجرتی از تهران به بندرعباس داشتیم و خب حقیقتا این مهاجرت و دوری از فضای تهران – بویژه محله‌ای که درش بزرگ شده بودم و طبیعتا بسیاری از هم‌کلاسی‌های دبیرستانم هم قرار بود همون بچه‌های راهنمایی و دبستان باشند – باعث شده بود کمی ناامید و افسرده باشم. تمام این دلایل دست به دست هم دادند که من تصمیم بگیرم که بخوام استیو جابز دوم باشم (شاید اشتباه همین بود، هوم؟).

خلاصه شبانه‌روز در حال ایده‌پردازی بودم. اما ایده‌ها همین جا متوقف نشدند. ایده‌ها خیلی بیش از اون چه که فکر کنید پیش رفتند در ذهنم. اما نیاز داشتم یک محرک خیلی اولیه داشته باشم. نمی‌دونستم چه محرکی ولی بهرحال یک محرک نیاز بود.

محمدرضا حقیری (چپ) و رضا باقرزاده (راست) - توسعه‌دهندگان پروژه جبیر

من باید سیستم‌عامل بسازم

بالاخره پیداش کردم. محرکی که لازم داشتم تا باهاش دنیا رو تغییر بدم، پیدا کرده بودم. شاید باورتون نشه ولی به معنای واقعی در نقطه نقطه بدنم شور و شوق رو حس می‌کردم و برای انجام این کار، انگیزه بسیار بسیار زیادی داشتم. حالا که این انگیزه بود، سوال اینجاست که چرا نه؟ اما قبل از هرچیزی بهتره ببینیم که این انگیزه چی بود.

نمی‌دونم شما چقدر با نشریات قدیمی آشنایید ولی نشریه مورد علاقه من، یا بهتر بگم یکی از نشریات مورد علاقه من، مجله دانشمند بود. مجله دانشمند مطالب علمی و فنی جالبی داشت. در اون می‌شد از ژنتیک و زیست‌شناسی تا هوش مصنوعی و … رو خوند و یاد گرفت و لذت برد. در بسیاری از شماره‌هاش، کارهای عملی رو توضیح می‌داد که شما می‌تونستید در خانه انجام بدید و … . خلاصه کلام که یکی از بهترین نشریاتی بود که می‌خوندم.

در تابستان ۸۹ یا ۹۰ بود که درست یادم نیست؛ در یکی از شماره‌های دانشمند کتاب «سیستم‌های عامل: طراحی و پیاده‌سازی» اثر «اندرو استوارت تنن باوم» معرفی شده بود. به صورت خلاصه بگم، در این مطلب اومده بود که انگیزه تنن‌باوم از نوشتن این کتاب چی بوده و چه فرایندی (بسته شدن کد منبع یونیکس نسخه ۷) باعث شد که سیستم‌عامل خودش رو از بیخ بنویسه و بعد از اون، شروع کنه به این که مراحل توسعه رو مستند کنه و در قالب یک کتاب برای دانشجویانش و هم‌چنین علاقمندان عرضه‌ش کنه.

اما این کل ماجرا نبود. آخر این مطلب اشاره شده بود که این کتاب و این سیستم‌عامل (مینیکس) باعث شدند که دانشجوی فنلاندی بی‌اعصاب، یعنی لینوس تروالدز؛ برای این که بتونه با مینیکس درست و حسابی کار کنه و گروه‌های گفت‌وگو رو بخونه و … یه سری ابزار توسعه بده و در همین حین یک هسته هم از بیخ و بن بنویسه. در ادامه توضیح داده شد که لینوس تروالدز یک باره هاردش رو نابود کرد (و خب شاید این نابودی یک‌باره هارددیسک که در میان لینوکسی‌ها شایعه، از همین قضیه نشات بگیره 😂) و این نابودی باعث شد که سیستم‌عامل خودش – که ملغمه‌ای از ابزارهای پروژه گنو و کرنلش بود – رو روی دستگاهش نصب کنه.

در ادامه کمی به تاریخچه لینوکس و دعواهای روتین تروالدز با بقیه اشاره کرده بود. این بخش کاملا من رو شیر کرد. من این بند رو که خوندم (و دقیقا یادمه که داخل یک خودرو هم بودیم که من این مطلب رو خوندم) با صدای بلند گفتم که «من باید سیستم عامل بسازم» طوری که خونواده هم نگاهشون به سمتم برگشت. خلاصه که این شد که من تصمیم گرفتم که اولین پروژه خیلی جدی زندگیم، یک سیستم عامل دسکتاپ باشه.

نخستین مطالعات، نخستین پیاده‌سازی‌ها

خب من بعد از خوندن اون مطالب یادمه که کتابی به اسم «کلید لینوکس» که آموزشش بر مبنای «اوبونتو ۱۰.۰۴» بود رو خوندم و خیلی چیزا ازش یاد گرفتم. در عین حال، روی یک ماشین مجازی اوبونتو نصب کردم و کمی از آموزش‌هایی که از لینوکس دیده بودم بهره بردم که ببینم چه خبره و دنیاش دست کیه. بعد از اون خلاصه اینطور شد که یک روز تصمیم گرفتم اوبونتو ۱۱.۰۴ (یا دقیق یادم نیست، ۱۱.۱۰) رو روی لپتاپم نصب کنم و حین نصب کل دیتام هم پرید.

بعد از این نصب، شروع به این کردم که یاد بگیرم که چطور می‌تونم شخصی‌سازی کنم و تا حد خوبی هم موفق بودم. اما هنوز کلی علامت سوال در ذهنم بود. به همین خاطر، کاری که کردم این بود که وارد فروم اوبونتو شدم و این سوالات رو پرسیدم. این‌گونه بود که ماجرای عریض و طویل جبیر، آغاز شد …

این داستان ادامه دارد …

تا همین الان، این مطلب شدیدا طولانی شده. به همین خاطر این مطلب رو اینجا قطع می‌کنم و اجازه می‌دم که شما حدس بزنید باقی ماجرا چی شد. البته دروغ چرا، باقی ماجرا رو خیلی زود (شاید حتی فردا شب) در وبلاگ منتشر می‌کنم و منتظر بازخوردهای شما می‌مونم.

امیدوارم که این مطالب، اطلاعات خوبی به شما از روند یک پروژه اوپن سورس که از قضا در جاهای مختلفی به شدت اشتباه زده؛ بده و براتون مفید واقع بشه. از این که وقت گذاشتید و این مطلب رو خوندید، ممنونم.

Share

داستان برنامه‌نویس شدن من – قسمت دوم

در پست پیشین، یعنی قسمت اول داستان برنامه‌نویس شدنم (لینک) از زمانی که شروع به خوندن کتاب‌های ویژوال بیسیک کردم تا زمانی که پروژه جبیر رو راه انداختم رو به تفصیل توضیح دادم. فکر می‌کنم داستان برنامه‌نویس شدن من، داستان جالبی برای خیلی از دوستانی که وبلاگم رو میخونن بوده و به همین دلیل، تصمیم گرفتم که قسمت دومش هم حتما بنویسم.

همونطوری که در قسمت قبلی قولش رو داده بودم، قراره که در این قسمت از بعد از پروژه جبیر تا زمانی که وارد بازار کار شدم رو توضیح بدم و بگم چی شد که اینطوری شد. در مورد مسیرهای شغلی قبل‌تر توضیح دادم (مثلا در پست چگونه توزیع لینوکس بسازیم و یا پست چگونه بازی‌ساز شویم) همینطور حتی ابزارها و وسایلی که در مسیر شغل‌های مختلف طراحی و تولید کردم (مثل صداگذاری روی بازی کامپیوتری) هم در این وبلاگ پیش‌تر توضیح دادم. فلذا در این مطلب، اصلا و ابدا به مسیرهای شغلی اشاره نخواهم کرد.

ورود به دانشگاه

در طی این سالها، یعنی از حدود ۹۱ تا ۹۳ راه‌های زیادی رو رفتم که سرویس‌ها و نرم‌افزارهای خاصی رو طراحی کنم و خب دروغ چرا، تا حد زیادی هم رویای استیو جابز یا زاکربرگ شدن هم در سر داشتم و خب کارهای مختلفی مثل ایجاد انجمن‌های اینترنتی مختلف (ایران‌بی‌اس‌دی، ایران‌هکینتاش و …) گرفته تا برپا کردن شبکه‌های اجتماعی و نرم‌افزارهای آنلاین دیگر (اکسوال، نکست‌کلود و …) رو انجام می‌دادم. راستش این راه‌ها من رو به قول خارجی‌ها Satisfy نمی‌کرد و همچنان دنبال این بودم که یک سیستم عامل خوب بسازم!

خلاصه شد سال ۹۲ و ما از شهر بندرعباس به تهران برگشتیم. اون سال، سال پیش‌دانشگاهی من بود (و بد نیست این داستانکم رو هم پیرامونش بخونید) و اون سال، یک تصمیم بزرگ هم گرفتم. تصمیمم این شد که جبیر به جای این که مبتنی بر اوبونتو (یک توزیع از گنو/لینوکس)، یک نسخه شخصی‌سازی‌شده از FreeBSD باشه. از همین رو، شروع کردم به رفتن به IRC های مختلف، سوال پرسیدن و مستندات خوندن. بعد از چندین ماه مطالعه، وضعیت اینترنت خونه و خودم تا حد خوبی پایدار شد و بعد شروع کردم به انجام تغییرات روی کد FreeBSD.

بعد از مدتی، پروژه جبیر تا حد خوبی پیش رفت و گذشت و گذشت و من کنکور دادم (داستانی از کنکور هم اینجا نوشتم) و وقتی نتایج اومد، فهمیدم که در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز در رشته مهندسی کامپیوتر و گرایش سخت‌افزار قبول شدم.

داستان برنامه‌نویس شدن من - محمدرضا حقیریشرکت در لاگ‌ها و رویدادها و آخر و عاقبت پروژه جبیر

حضور در تهران و دانشجو شدن، به من کمک کرد که وارد جامعه بشم و در رویدادهای نرم‌افزار آزاد و متن‌باز و سایر رویدادها (مثل PyCon و …) شرکت کنم. اولین رویدادی که شرکت کردم، رویدادی بود به اسم «جامعه رایانش ابری آزاد». در اون رویداد با KVM و Docker آشنا شدم و تا حد زیادی هم دانشم در زمینه Containerها و مجازی‌سازی تا حد خوبی بالا رفت.

در حاشیه شرکت در این رویدادها، بسیاری از افرادی که از انجمن اوبونتو و یا تکنوتاکس یا لینوکس‌ری‌ویو می‌شناختم رو حضوری دیدم و باهاشون آشنا شدم و حتی رفاقت‌هایی شکل گرفت. پس از مدتی، در بحثی دوستانه، تصمیم بر آن شد که پروژه جبیر کلا منحل بشه و پروژه‌ای به این بزرگی که نیازمند دانش فنی بالا، پول زیاد و همچنین حوصله فراوونه، به زمانی موکول شه که بتونم از پس حداقل یک موردش بربیام. فلذا پروژه جبیر اعلام شد که دیگه قرار نیست ادامه پیدا کنه.

اگر دوست دارید ببینید که پروژه جبیر چه شکلی بوده، می‌تونید این لینک مربوط به وب آرکایو رو هم ببینید: لینک. در ادامه، بنا به دلایلی (که در ادامه این مطلب بهش می‌پردازیم) تصمیم شد که پروژه جبیر بیشتر روی فاز سخت‌افزاری باشه و چند مطلب هم در موردش حتی نوشتم(لینک).

داستان برنامه‌نویس شدن من - محمدرضا حقیری

یادگیری روبی، ورود به حوزه سخت‌افزار و دیگر هیچ!

مهرماه ۹۳ بود که من خیلی جدی تصمیم گرفتم حداقل یک زبان برای توسعه وب رو جدی یاد بگیرم. قبل‌ترش، کتاب «از این پس پایتون» رو خونده بودم و به همین خاطر هم کمی با پایتون و فلسک آشنا بودم. دوستی یک کتاب جنگو هم برای من ارسال کرد. اما در همون هنگام در بحثی در IRC که دقیق یادم نیست مربوط به occc بود یا لاگ کرج، دوستی به من پیشنهاد کرد که روبی و روبی‌آن‌ریلز رو یاد بگیرم. در ادامه‌ش، توصیه کرد که حتما با دیتابیس‌ها آشنا شم و کمی هم مهندسی نرم‌افزار یاد بگیرم.

من هم این توصیه رو عملی کردم و شروع کردم به خوندن روبی. شاید باورتون نشه ولی از اونجایی که دیدم زبون روبی، خیلی در ایران زبون روتینی نیست و خیلی‌ها باهاش غریبه‌ند، تصمیم گرفتم دانش خودم رو در قالب یک کتاب الکترونیکی دربیارم و خب نتیجه پس از مدت نسبتا طولانی شد کتاب آموزش روبی که به رایگان قابل دانلوده.

خب همونطوری که ابتدای متن گفتم، من گرایش سخت‌افزار بودم و حقیقتا این وسط به سرم زده بود دانش سخت‌افزاری خودم رو هم بالا ببرم. به همین خاطر ترم ۳ یا ۴ که بودم، قبل از این که به مدار منطقی برسم، خودخوان شروعش کردم. برام جالب بود و خب در عین حال ریاضیات گسسته هم برای من داشت مرور می‌شد. این مرور، در کنار دانش مدار منطقی من رو وادار کرد که کمی بیشتر بخوام در این حوزه ورود کنم. به همین خاطر، معماری کامپیوتر و ریزپردازنده رو هم حتی پیش از این که درسم بهشون برسه، مطالعه کردم.

وقتی به نتایج جالبی رسیدم، تصمیم گرفتم دوباره دانشم رو با مردم به اشتراک بذارم. به همین خاطر، این بار هم محتوا رو به زبون انگلیسی تولید کردم (لینک) و به رایگان در نسخه انگلیسی همین وبلاگ منتشرش کردم. خلاصه که اینجا تموم نمیشه. در اون سالها، بازار «اینترنت چیزها» یا IoT هم داغ بود و خب طبیعتا شروع کردم به یادگیری آردوینو، رزبری‌پای و … و پروژه‌های جالبی هم با اونها انجام دادم. البته خیلی از این پروژه‌ها رو هنوز که هنوزه عمومی نکردم.

خلاصه این مورد هم گذشت و رسیدیم به شهریور ۹۶. یعنی جایی که من خیلی جدی و رسمی وارد بازار کار شدم.

داستان برنامه‌نویس شدن من - محمدرضا حقیری

ورود به بازار کار

در تیرماه ۹۶، در رویدادی شرکت کردیم که مرتبط با فعالان صنعت بازی رایانه‌ای بود. این رویداد، به طور خاص به آهنگسازان و مهندسین صدا اختصاص داشت و خب بخاطر علاقه شخصیم به موسیقی، در این رویداد شرکت کردم. آخر رویداد گپ و گفتی با سخنران رویداد داشتم که باعث شد شخصی بیاد خودش رو معرفی کنه و بگه که تیمشون نیاز به آهنگساز داره. پس از مدتی، مدیر استودیو به من پیام داد و گفت بازی‌ای در ژانر کودکه و خب نمی‌دونم چی شد که اون موقع، این بحث ادامه پیدا نکرد.

اما شهریور ۹۶ یکی از دوستانی که در همون استودیو مشغول بود، برای یک بازی دیگر من رو دعوت کرد به همکاری. یک مصاحبه ریزی داشتیم و پس از اون مصاحبه، قرار شد من برم و همکاری کنم. پس از این ماجرا، من رسما وارد اکوسیستم و بازار کار شدم تا به امروز.

سخن آخر

خب، در این مطلب هم مثل مطلب قبلی حجم خوبی از خاطرات من رو شاهد بودید. کل حرفی که می‌خواستم بزنم این بود که دوستان، از تجربه کردن و حتی شاخه شاخه پریدن؛ نترسید. این پرش‌ها به خودی خود باعث میشن که شما در کارتون – حتی کارهای فریلنسری و پروژه‌ای – به شدت موفق‌تر عمل کنید. یادتون باشه که زندگی، فان‌تر از اونیه که بخواید با زیادی جدی گرفتن؛ خرابش کنید.

موفق باشید 🙂

 

Share

چطور یک توزیع لینوکس بسازیم؟

ساخت توزیع لینوکس از جمله کارهاییه که معمولا وقتی کسی وارد دنیای لینوکس میشه دوست داره تجربه‌ش کنه. چرا؟ چون فکر می‌کنه افراد قبلی که این کار رو کردند، آدمهای خفنی بودن (که تفکر غلطی هم نیست) و فکر می‌کنند اگر دست کم یک توزیع بسازن آدم خفنی میشن (که تفکر غلطیه).

حالا آیا واقعا آدم خفنی می‌شیم اگر یک توزیع بسازیم؟ خیر. اما به ما در جهت پیشرفت و خفن شدن کمک می‌کنه. می‌پرسید چطوری؟ در جریان ساخت توزیع لینوکس شما با زیر و بم این سیستم‌عامل آشنا می‌شید و می‌فهمید ابزارهای مختلف چطور کار می‌کنند. این روش، یکی از بهترین روشهای یادگیری لینوکس و حتی سیستم‌عامله.

فکر کنم پیش‌تر به قدر کافی در مورد این که چند راه برای ساخت توزیع داریم حرف زدم. در این پست منتها قصد اینه که یک دبیان یا اوبونتویی که از پیش روی سیستم خودمون (یا ماشین مجازی) نصب شده رو به یک  ISO زنده تبدیل کنیم.

نصب و پیکربندی دبیان یا اوبونتو

در قدم اول، شما نیاز دارید که دبیان یا اوبونتو رو روی سیستم خودتون یا ماشین مجازی نصب کنید. توصیه شخصی من اینه که در دیسک یا پارتیشن جدایی نصب کنید. چرا؟ چون ما محدودیت‌هایی در ISO داریم. عموم ISO هایی که از توزیع‌های مختلف لینوکس ساخته میشن، استانداردشون iso9660 عه که یک محدودیت ۴ گیگابایتی داره. پس باید حواسمون به این موضوع هم باشه.

بعد از نصب (نصب دبیان و اوبونتو خیلی ساده‌ست : نکست نکست نکست …)، نیازه که این بسته‌ها حتما نصب بشن:

~:$ sudo apt install git mtools xorriso squashfs-tools

این بسته‌ها شامل یک سری ابزار دم دستی برای مدیریت فایل‌سیستم و … هستند. حجم زیادی هم ندارند. البته، git که معرف حضور هست برای چی استفاده میشه و خب ما قراره باهاش یه سری چیزا رو از گیت‌هاب/گیت‌لب دریافت کنیم.

هم‌چنین، بعد از نصب بسته‌های بالا، مطمئن بشید که rsync هم در سیستم نصب شده. این بسته معمولا در توزیع‌های لینوکسی نصبه، اما اگر نبود هم خطری نداره. می‌تونید نصبش کنید.

شخصی‌سازی

خب در بحث شخصی سازی ما سناریوهای مختلفی داریم. در حال حاضر، قصد ورود به بخش‌هایی مثل تغییر لوگو و … ندارم. اما مثلا شخصی سازی میزکار کجاست؟!

شما اگر دستور زیر رو اجرا کنید:

~:$ ls -a ~

یک سری فایل و فولدر می‌بینید که با نقطه شروع شدند. این‌ها اسمشون «نقطه‌پرونده» یا «دات‌فایل»ـه. معمولا پیکربندی‌ها اینجان. این پیکربندی‌ها، تنظیمات پوسته، میزکار و … رو شامل می‌شن.

خب، حالا که در مورد این‌ها می‌دونیم با خیال راحت شخصی‌سازیمون رو انجام می‌دیم. بعدش با این دستور، پیکربندی‌هامون رو آماده انتقال به کاربران دیگر می‌کنیم :

~:$ sudo cp -r ~/.config /etc/skel
~:$ sudo cp -r ~/.local /etc/skel
~:$ sudo cp ~/.bashrc /etc/skel
~:$ sudo cp ~/.profile /etc/skel 
~:$

حواستون باشه که یک سری تنظیماتی مثل gnome-keyring در پوشه local هست که باید حذف کنید بعد انتقال.

حالا این skel چیه که انقدر مهمه؟ skel کوتاه‌شده skeleton عه. در واقع اسکلت کاربرا رو اینجا نگه می‌داریم. بعد از این که با useradd یا adduser یک کاربر جدید ایجاد کنیم، محتویات این پوشه رو برمیداره می‌بره میذاره در پوشه خانگی اون کاربر.

به عبارتی فرض کنید که یک سری الگو و نقشه از دکوراسیون خونه داریم، وقتی کسی از ما یه واحد می‌خره همون الگو رو می‌بریم در واحدش پیاده‌سازی می‌کنیم.

باقی شخصی‌سازی‌ها هم بیشتر به نصب نرم‌افزار و … مربوط میشن. گرچه در مورد لوگو و … توضیح زیادی ندادم اما یک تقلبی به شما می‌رسونم. اگر از دبیان استفاده می‌کنید، دنبال desktop-base بگردید و اونجا خرابکاری کنید 😁 البته راه‌های تغییر ظاهر سیستم‌های لینوکسی به اندازه راه‌های رسیدن به خداست، با کمی جست و جو و پرسشگری می‌تونید به نتیجه‌های بسیار خوبی برسید.

اسکریپت ساخت دیسک زنده

مدتها پیش در جریان ساخت کاپریس لینوکس (لینک) برای تهیه ایزوی نهایی، یک اسکریپتی نوشتم. این اسکریپت بعدها در ساخت سیستم‌عامل سانا (لینک) هم استفاده شد. در واقع، این اسکریپت تلاشی برای زنده کردن ابزارهایی مثل remastersys و relinux بود که در دوران قدیم (حوالی سال ۴۲) برای ساخت ایزوی زنده از یک سیستم لینوکسی استفاده می‌شد.

این اسکریپت رو به این شکل از گیتهاب دریافت می‌کنیم :

~:$ git clone https://github.com/Caprice-Linux/live_image custom_live

که به این شکل، پوشه‌ای به اسم custom_live برای شما ساخته میشه که حاوی اسکریپت و متعلقاتش (مثل تنظیمات گراب و syslinux) میشه. الان، ما آماده‌ایم که دیسک زنده بسازیم!

ساخت دیسک زنده

حالا، ما مقدمات ساخت دیسک رو داریم و وقتشه که دیسک رو بسازیم. ابتدا، این دستورات رو اجرا می‌کنیم :

~:$ cd custom_live
~/custom_live:$ mkdir chroot

با دستور اول وارد پوشه custom_live می‌شیم و با دستور دوم یک فولدر خالی به اسم chroot ایجاد می‌کنیم. حالا وقتشه که از rsync عزیزمون استفاده کنیم برای انتقال سیستم نصب شده به این فولدر:

~/custom_live:$ rsync -av --one-file-system \ 
--exclude=/home/* \ 
--exclude=/root/* \ 
--exclude=/tmp/* \ 
--exclude=/sys/* \ 
--exclude=/dev/* \ 
--exclude=/proc/* \ 
--exclude=/var/mail/* \ 
--exclude=/var/spool/* \ 
--exclude=/var/tmp/* \ 
--exclude=/media/* \ 
--exclude=/etc/mtab \ 
--exclude=/etc/fstab \ 
--exclude=/etc/hosts \ 
--exclude=${pwd}/chroot / chroot

خب حالا وقتشه که با یک دستور جدید به اسم chroot آشنا شیم. این دستور، کارش ارسال یک سیگنال از پردازنده‌ست که دایرکتوری ریشه رو به دایرکتوری مورد نظر ما تغییر بده. البته شرایط خاصی هم داره، مثلا این که سیستم‌عامل هر دو جا، یکی باشه. معماری یکی باشه و قص علی هذا.

با دستور chroot دایرکتوری root رو به chroot ای که ساختیم تغییر می‌دیم:

~/custom_live:$ sudo chroot chroot/

و حالا باید یک سری تغییراتی هم اینجا اعمال کنیم. این تغییرات شامل چیان؟ اول از همه دسترسی به اینترنت رو باید به قولی «یارو» کنیم. چطوری یارو کنیم؟ به این شکل :

# rm /etc/resolv.conf
# echo "nameserver 4.2.2.4" > /etc/resolv.conf

بعد از این، لازمه که اسم میزبان رو تغییر بدیم :

# echo "custom" > /etc/hostname

بعدش هم دسترسی ریشه رو یارو کنیم:

# passwd

حالا لازمه یه سری بسته نصب کنیم. البته در حقیقت، چون ما از سیستم نصب‌شده استفاده کردیم، نیازی نیست تعداد زیادی بسته نصب کنیم و فقط یکیش کافیه :

# apt update
# apt install live-boot

بسته live-boot ماژول‌های مورد نیاز کرنل برای بوت شدن به صورت زنده رو هم بهش اضافه می‌کنه. در واقع به کرنل میگه که «من ازت میخوام به صورت زنده هم بتونی بوت بشی».

بعد از اضافه کردن این بسته، نوبتی هم باشه نوبت اینه که کَش apt رو پاک کنیم و یک کاربر به سیستم اضافه کنیم. به این شکل:

# apt clean
# adduser live

بعد از این که کاربر رو اضافه کردیم، لازمه که لاگین اتوماتیک رو به lightdm و یا gdm (بسته به میزکار، توزیع مبدا و … ممکنه این قضیه فرق کنه) اضافه کنیم. از اونجا که این مطلب یه آموزش عمومیه، این قسمت رو بر عهده شما میذارم.

پس از این، لازمه دسترسی sudo هم به کاربر لایو بدیم :

# echo "live      ALL=(ALL)       NOPASSWD: ALL" > /etc/sudoers.d/live

تذکر مهم: این روش به شدت ناامنه و فقط برای دیسک زنده پاسخگوعه. اگر قراره دیسکتون قابل نصب باشه، حتما در تنظیمات نصاب لحاظ کنید که به صورت NOPASSWD کاربر رو نسازه. البته، نصاب‌های مطرح معمولا این موارد رو با سوال و جواب لحاظ می‌کنند.

خب، کافیه که الان با تایپ exit و فشردن کلید اینتر از محیط chroot خارج شیم. یه سری پیکربندی ریز مونده که باید انجام بدیم. این پیکربندی‌های ریز در دبیان و اوبونتو متفاوتن ولی تفاوت اونقدری بزرگ نیست. در ادامه با هم می‌بینیم که چه تفاوتیه.

خب، همونطور که می‌دونید سیستم‌عامل برای بوت شدنش نیازمند کرنله. کرنل سیستم‌عامل و یک ‌initial ram disk برای بوت شدن دیسک زنده نیازه. حالا اینا رو از کجا بیاریم؟ ساده‌ست. از chroot مون میاریم.

در دبیان

خب در دبیان این قضیه راحته. به این شکل فایلا رو کپی می‌کنیم :

~/custom_live:$ cp chroot/boot/vmlinuz-* isotmp/live/vmlinuz
~/custom_live:$ cp chroot/boot/initrd.img-* isotmp/live/initrd.img

در اوبونتو :

در اوبونتو، اون initrd.img کمی اذیت می‌کنه. در واقع بخش اول عین دبیانه ولی بخش دوم اینطوریه :

~/custom_live:$ sudo cp chroot/boot/initrd.img-* isotmp/live/initrd.img
~/custom_live:$ sudo chown $USER:$USER isotmp/live/initrd.img

خب حالا مرحله آخر رسیده. مرحله آخر جاییه که میذاریم ISOمون پخته بشه …

ساخت ISO نهایی

خب لحظه موعود رسید. وقتشه که این همه کاری که کردیم رو ببریم در قالب یک ایزو. برای این کار فقط کافیه که اسکریپت build_image.sh رو به این شکل اجرا کنید:

~/custom_live:$ ./build_image.sh CustomLive.iso isotmp CUSTOMLIVE chroot

و بعد چند دقیقه ایزوی شما آماده‌ست. ایزویی که ساختید رو میتونید حالا با استفاده از qemu یا ویرچوال‌باکس و … تست کنید.

جمع‌بندی

همونطوری که دیدید، این کار گرچه از شما یه متخصص خفن نمی‌سازه، به شما یک دید بسیار بسیار خوب از کلیت قضیه ساخت توزیع میده. شاید باورتون نشه ولی خیلی از توزیع‌های مطرح امروزی مثل مینت، المنتری و …؛ از همین جاها شروع کردند و این راه شروع خوبی برای یادگیری لینوکس و سیستم‌عامله.

امیدوارم مطلب، مطلب مفیدی بوده باشه. دوست دارم بدونم وقتی شما با استفاده از این مطلب توزیع خودتون رو می‌سازید، چه خلاقیت‌هایی به خرج می‌دید.

Share

کسب درآمد از نرم‌افزار آزاد و متن‌باز – بررسی مدل‌های کسب و کار

مدتی پیش، من اعلام کردم که یکی از دلایل کم بودن طرفداران نرم‌افزار آزاد و متن‌باز در ایران به طور خاص، اینه که کسب درآمد ازشون توسط متخصصان حوزه فناوری اطلاعات ممکن نیست. گذشته از این هم، اگر جایی حاضر باشه روی چنین چیزی کار کنه احتمالا حقوق کمتری برای متخصصین و مهندسین در نظر می‌گیره.

دوستی همین حرف رو برای من فرستاد (به نقل از خودم) و نقدهاش پیرامون حرفم رو مطرح کرد. یک بحث نسبتا طولانی شکل گرفت و خب من به نتیجه رسیدم که این مطلب رو حتما بنویسم. چرا؟ چون لازم بود اون نیم ساعت صحبت من جایی مکتوب بشه که بحث کردن روی اون و نقل قول ازش ساده‌تر باشه.

من چند مدل برای کسب درآمد از نرم‌افزار آزاد، به ذهنم رسید که همه اونها رو در این مطلب برای شما موردی توضیح خواهم داد.

روش اول: کمک مادی و معنوی از سمت جامعه

در این روش، افرادی که در جامعه فعالند، به سایر پروژه‌ها، نرم‌افزارها و یا کمپین‌ها کمک مادی و معنوی می‌کنند. برای مثال، برای افرادی که نیازمند تامین هزینه سرور هستند، پول واریز می‌کنند تا سرویس آزادشون نخوابه. برای افرادی که نرم‌افزاری رو توسعه میدند پول واریز می‌کنند که توسعه ادامه دار بشه. این روش، روش خوبیه و خیلی از نرم‌افزارها عمده درآمدشون از کمک‌هاییه که از طرف جامعه بهشون میشه.

اما یک مشکل بزرگی اینجا هست و اون اینه شاید جامعه دلش نخواد کمک کنه. و همیشه باید این فرض رو در ذهن خود داشته باشید. هیچ تعهدی از طرف جامعه برای شما نیست که بهتون پول بدند، در ترجمه اثرتون سهیم باشند یا براتون پول رکوئست بفرستند و … . بنابراین نمیشه این روش رو «مدل کسب و کار» دونست. اما میتونه یک روش خوب برای تامین حداقلی مالی یک پروژه باشه.

در ایران این روش چندین بار تست شده. بعضی پروژه‌ها به خوبی تونستن به درآمدی برسن اما اکثریت اونقدری که لایقشن، کمک دریافت نمی‌کنند. شاید مسائل شخصی و کلا حواشی جامعه میتونه در این قضیه دخیل باشه.

روش دوم : شرکت‌هایی که به صورت تخصصی در این حوزه کار می‌کنن

در دنیا شرکت‌هایی هستند که به صورت تخصصی روی نرم‌افزارهای آزاد و متن باز کار می‌کنند. نمونه خیلی در دسترسش، میتونه ردهت باشه. نمونه دیگرش هم کنونیکال. نمونه‌های زیادی داریم. این شرکتها از طریق فروش پشتیبانی، سرویس و راهکار مبتنی بر محصولات و استراتژی‌های خودشون و صدالبته سخت‌افزار (مثل iXSystems که سخت‌افزارهای NAS مبتنی بر BSD می‌فروشه) کسب درآمد می‌کنن.

همچنین شرکتهای دیگری مثل گوگل یا اوراکل هم زیرمجموعه‌هایی دارند که تخصصی در این حوزه فعال باشند و پروژه‌هاشون به صورت کاملا آزاد منتشر شده باشه.

این شرکت‌ها در ایران وجود دارند. شاید عجیب باشه براتون اما چندین شرکت هستند که در ایران در این زمینه فعالیت مستمر دارند اما نکته مهم اینجاست که این شرکت‌ها معمولا توسط یک سری افراد مشخصی گردونده میشه. قصد ندارم بگم این خوبه یا بد، بلکه این موضوع بده که شرکت‌های دیگری در این حوزه ورود نکردند هنوز. وگرنه که وجود صرف خود شرکتها، میتونه خوب باشه.

روش سوم: کمک شرکت‌های بزرگ به پروژه‌های آزاد

ما یک سری شرکتی در هر فضایی داریم که اصطلاحا بهشون «تک‌شاخ» گفته می‌شه. تکشاخ‌ها در واقع همون غولهایین که شما هرروز اسمش رو می‌شنوید. اپل، مایکروسافت، گوگل، آی‌بی‌ام و … . این شرکتها، بعضا از پروژه‌های آزاد استفاده می‌کنند. برای مثال اپل برای هسته مک‌اواس و آی‌اواس از داروین استفاده می‌کنه که مبتنی بر FreeBSD عه. همیشه هم کامیت‌هایی روی این پروژه هست که ایمیل apple.com باشن.

و خب مایکروسافت هم احتمالا شنیدید که در چندسال اخیر چقدر به این دنیا خودش رو نزدیک کرده و حتی چقدر پروژه‌های خاص و بزرگ خودش رو هم متن‌باز منتشر کرده.

این شرکتها، سیاستشون اینه که هم کمک جامعه کاربری رو دارند (یعنی پول کمتری خرج می‌کنند)، هم مشکلاتشون سریع‌تر رفع میشه و هم به موقعش مقدار زیادی پول و سرمایه وارد این قضیه می‌کنند.

اما در ایران چطور؟ در ایران، ما شرکت‌های بزرگی داریم که اتفاقا از نرم‌افزارها و خدمات آزاد به کرات استفاده کردند. اما خب مورد داشتیم که حتی کپی‌رایت OSM هم به درستی در نقشه‌هاشون وارد نکرده بودند. این شرکتها، میتونند به این جامعه و توسعه‌دهنده‌ها برای کسب درآمد، کمک کنند.

روش آخر : یکی مجانی و آزاد، یکی پولی و بسته.

این هم یکی دیگر از روش‌هایی که به ذهنم رسید که بگم. در حال حاضر، خیلی از پروژه‌ها هستند که یک نسخه اوپن سورس دارند. مثل Metasploit یا NGINX . این‌ها کاری که میکنن اینه که نسخه اوپن رو رایگان ارائه میدن و کلی کمک هم از جامعه دریافت می‌کنند و یک نسخه با پشتیبانی تجاری و … دارند که معمولا کدش عمومی نیست (از اونجایی که شخصا هیچ نرم‌افزاری به این شکل نخریدم، نمی‌تونم بگم که آیا کد اون نسخه رو میدن به خریدار یا نه) و بابت دریافتش و همچنین دریافت پشتیبانیش، شما نیازمند پرداخت پول خواهید بود.

تا الان در کشور خودمون ندیدم که سرویسی چنین کنه. اما به نظر، ایده جالبی میاد برای کار کردن در این حوزه.

جمع‌بندی

خب نتیجه کلی این که «میشه از نرم‌افزار آزاد و متن‌باز هم پول درآورد». اما بحث، بحث مدله. این که شما کدوم مدل رو دنبال کنید و چطوری بخواید با پولی که درآوردید، به این جامعه ارزش برگردونید. مدلهایی که به ذهن من می‌رسید در این مطلب قید شدند. قطعا مدلهای بیشتری هم هستند که به ذهن من نرسیدند اما برای بحث پیرامون این ماجرا، من حی و حاضرم 😀

Share

کاپریس لینوکس نسخه ۱.۰ پایدار «اتمورا» ریلیز شد.

قبل از اینکه داستان کاپریس‌لینوکس رو تعریف کنم، لازمه داستانی از کاری که باعث شد کاپریس‌لینوکس ساخته بشه کمی بگم. چرا که این داستان، داستانیه که خیلی کم پیش اومده جایی مثل بلاگ مکتوبش کنم. فلذا، اول کمی داستان‌سرایی می‌کنم و بعد به سراغ جزییات فنی می‌ریم.

در اسفند ۹۸، دوست خوبی به نام دانیال بهزادی (که اسمی آشنا برای اهالی نرم‌افزار آزاد و همچنین دوستان لینوکسیه) با من تماس گرفت و پیشنهاد کاری رو داد. اون کار، تهیه یک توزیع لینوکس با حمایت یک شرکت بود و خب من اولش یکم نسبت بهش تردید داشتم اما بعدتر، قبول کردم و سراغ کار رفتیم. در حین این کار، من فهمیدم به یک «زمین بازی» نیاز دارم. همون پروسه‌ای که برای تولید توزیع لینوکسی که شرکت بابتش هزینه می‌کرد رو بابت یک پروژه شخصی طی کردم و هرچی به نظرم این وسط ممکن بود مشکل‌ساز شده باشه رو یه جا یادداشت می‌کردم که باگها دربیان.

کم‌کم دیدم چیزی که خودم ساختم هم کم چیزی نشده. نتیجتا، یه سری از ایده‌های خودم رو روش پیاده کردم و اسمش هم شد «کاپریس لینوکس». کاپریس، هم اسم یه مدل ماشین از شورلته هم به قطعات موسیقی که تغییرات ناگهانی رو شامل میشن اطلاق میشه. این اسم خیلی میومد به پروژه و بعدها بهتر هم فیت شد.

کم کم وسطای پروژه، هیچ پوینتی برای ادامه‌ش نداشتم. اما از طرفی هم وبسایت داشتیم براش، هم یه سری کلا بهم ملحق شده بودند که این پروژه رو به یه جایی برسونن. به همین خاطر، تصمیم گرفتم هرچی ایده‌آل برای یک توزیع لینوکسی دارم رو بریزم در کاپریس! اولین قدم، تولید این میزکار قشنگ براش بود :

گرچه خود این هم چند روزی وقت گرفت ازم (و در نسخه‌های جدیدتر کمی بهبود یافت) اما ارزشش رو داشت.

بعد از اون، به سرم زد که کمی به BSD ها نزدیکش کنم. به همین خاطر APT که سیستم نصب بسته‌های دبیانه رو نگه داشتم، سیستم pkgsrc که یک سیستم مدیریت پورت در NetBSD عه (و تقریبا روی هر سیستم‌عامل دیگری هم امکان اجرا شدن داره، البته با کمی انگولک شدن) رو برای این توزیع پیاده‌سازی کردم.

تا اینجا همه چی خوب بود، به سرم زد که systemd هم یه جوری ازش حذف کنم! کمی تحقیق و بررسی کردم و دیدم به همین سادگی‌ها نیست و یه سری ملزومات خاص داره. اما به سرم زد که سیستم rc.d رو از همون NetBSD حداقل برای سرویس‌هایی که از طریق pkgsrc نصب میشن پیاده کنم.

و خب به همین شکل، این قضیه پیشرفته و پیشرفته‌تر شد تا رسید به کاپریسی که ۱ آگوست ۲۰۲۰ معادل ۱۰ مرداد ۱۳۹۹ منتشر شد.

لینک در وبگاه خبری اصلی

از اونجایی که احتمالا شما هم کنجکاو شدید بیشتر ازش بدونید، دیگه توضیحات اضافه رو اینجا نمی‌دم. بلکه شما رو به وبسایت خود پروژه کاپریس راهنمایی می‌کنم :

http://capricelinux.org/2020/08/01/Caprice-Linux-1.0-STABLE-release-notes.html

 

Share

به روز رسانی اوبونتو از نسخه های LTS به STS

توزیع اوبونتو، معمولا در دونسخه ارائه میشه. نسخه های «پشتیبانی طولانی مدت» یا همون LTS (مخفف Long Term Support ) که اگر اشتباه نکنم هر کدوم تا پنج سال، پشتیبانی دریافت میکنند. این پشتیبانی به معنای پشتیبانی از سمت کنونیکال (شرکت سازنده این توزیع)، دریافت آپدیت های امنیتی و همچنین به روز شدن مستندات توزیع است.

نسخه های STS که طبق روتین ارائه اوبونتو هر شش ماه یه بار میان، قبلا دو سال پشتیبانی می‌شدند ولی مثل این که الان این پشتیبانی کمتر شده و همون شش ماه (یا یک سال، دقیقا نمیدونم و یادم نیست) پشتیبانی رو دریافت میکنن. این نسخه ها به قول معروف «روی لبه تکنولوژی حرکت میکنند» و معمولا تکنولوژی های جدیدی رو در خودشون جای دادن.

هر کدوم از این نسخه ها، مزایای خودش رو داره. خیلی از افراد رو دیدم که با هر آپدیتی، سریعا سیستم عامل خودشون رو آپدیت میکنند و خیلی ها هم ترجیح میدند دو سال یک بار، نسخه های LTS رو آپدیت کنند و یا حتی کل پنج سالی که برای LTS ها پشتیبانی در نظر گرفته شده، روی اون بمونن. اما برگردیم به دسته اول!

فرض کنیم شما آخرین اوبونتوی LTS (در حال حاضر ۱۸.۰۴ ) رو نصب کردید و میخواهید به STS جدید (در حال حاضر ۱۹.۰۴) به‌روز رسانی کنید. برای این کار، نیاز به چند مرحله داریم. اول لازمه که update-manager رو نصب کنیم :

sudo apt install update-manager-core

و البته معمولا این بسته روی اوبونتو نصب شده. فقط در صورتی که نصب نباشه، این دستور نصبش میکنه. نصب هم باشه یا به شما میگه که آخرین نسخه رو نصب کردید یا به روز رسانی میکنه.

گام دوم، اینه که به آپدیت منیجر، بگیم که به جای lts در نسخه های normal برامون دنبال ریلیز جدید بگرده. فقط کافیه این فایل رو با یک ویرایشگر متن باز کنیم (البته ترجیحا ویرایشگرهای خط فرمان؛ چون دسترسی ریشه نیاز داریم) :

/etc/update-manager/release-upgrades

سپس در این فایل، شما احتمالا این خط رو می‌بینید :

Prompt=lts

با تغییر مقدار متغیر prompt به normal ، شما به آپدیت منیجر گفتید که در نسخه های STS به دنبال ریلیز جدید بگرده. بعد از این که عبارت lts رو با normal جایگزین کردید، کافیه فایل رو ذخیره کرده، ببندید و در ترمینال تایپ کنید :

do-release-upgrade

و جایی هم نیاز به پسورد داشته باشید، این دستور ازتون دریافتش خواهد کرد.

این راه حلی بود که خودم دقیقا استفاده کردم برای آپدیت به ۱۹.۰۴. نمیدونم قبلتر کسی در وب فارسی توضیحش داده یا نه، ولی خب امیدوارم که به کارتون بیاد 🙂

Share

دوستی با محصول جدید اتودسک

اکثرا میدونیم که شبیه سازی و استفاده از بردهای آردوینو و AVR و … ، برای کاربران لینوکس خیلی مشکله. حتی شبیه سازی ساده مدارهای الکتریکی و الکترونیکی هم مشکلیه که اکثرا کاربران لینوکس باهاش روبرو هستند. اما امروز، میخوام ابزاری رو معرفی کنم، که هم رایگانه و هم تحت وب. به شما امکان کد زدن روی آردوینو و تست کردن مدارهای مجتمع، ساختن مدارهای دیجیتال و آنالوگ رو میده.

شرکت اتودسک که پیش تر با محصولاتی مثل اتوکد و مایا شناخته شده بود، الان اومده محصولی به اسم 123D Circuits رو ارائه کرده که با ساختن یک اکانت و عضویت درش، میتونید به راحتی آزمایشات الکترونیکی خودتون رو انجام بدید.

این هم نمونه مداری که بستم، یک آی سی 7408 هست که داره دو ورودی رو با هم AND میکنه :

کافیه روی start simulation کلیک کنید و بعد با کلید ها بازی کنید تا تغییرات توی ولت متر و LED قرمز رنگ روی برد بورد رو شاهد باشید.

Share

نوشتن یک سیستم عامل ساده – قسمت اول

همونطور که در جریانید، مدتهای زیادی بود که من دنبال ساخت یک سیستم عامل بودم. خب ساخت سیستم عامل دانش بالایی میخواد. حداقلش اینه که باید بدونیم چی میخوایم! ولی اگر صرفا برای فان بخوایم چنین کاری کنیم، میتونیم یک سیستم عامل خیلی ساده بنویسیم و اگر احتمالا یه کامپیوتر قدیمی و داغون داریم، روی اون نصبش کنیم.

خب، بیاید اول ببینیم چی نیاز داریم؟ اول از همه نیاز داریم که اسمبلی بلد باشیم. احتمالا با گشتن توی اینترنت کلی جزوه و کتاب و آموزش اسمبلی پیدا میکنید، همچنین اگر درس زبان ماشین پاس کرده باشید خیلی راحتتره کارتون، چون ایده کلی رو دارید. و البته مهم تر از اون، اینه که لینوکس و برنامه نویسی هم بدونید. اگر هم لینوکس بلد نیستید سعی کنید یاد بگیرید چون یکی از بهترین محیط های این کار به حساب میاد و اگر توی فروم هایی مثل OSDev بچرخید خواهید دید که اکثر توسعه دهندگان از لینوکس استفاده کردند، حتی اونایی که با سی شارپ یا MASM کار رو انجام داده بودن 😀 . دلیل عمده استفادشون از لینوکس (یا هر چیز شبه یونیکسی) وجود ابزارهای خوب توسعه روی این دسته از سیستم عامل هاست. همچنین خیلی از ایده هایی که شما بهش فکر میکنید رو قبلا روی این سیستم عاملها آزمایش کردند و ساختند که یا آزادند و یا نمونه های آزاد دارند.

خیلی خوب، بذارید اول ببینیم چه چیزهایی باید نصب کنیم؟

  1. یک ادیتور متنی، که معمولا همراه سیستم عاملتون نصب میشه. من خودم از nano و gedit و atom استفاده میکنم، و توصیه میکنم شما هم یکی از این ادیتورهای ساده رو انتخاب کنید تا درگیر پیچیدگی های vim و … نشید.
  2. یک اسمبلر که من اینجا از nasm استفاده میکنم، و nasm توی مخازن اوبونتو و دبیان و … موجوده. اگر هم نبود هم باینری و هم سورسش موجوده.
  3. یک مجازی فوق العاده ساده هم نیاز داریم. در واقع مجازی سازی که برای راه انداختن و بوت کردن یه باینری ساده، اذیتمون نکنه. من از qemu استفاده میکنم. حالا شما میتونید از bochs یا VirtualBox یا هرچیز دیگری استفاده کنید  و انتخاب خودتونه.

خب طبیعتا ترمینال هم نیاز داریم که این وسط بتونیم کارامونو باهاش انجام بدیم 🙂

الان کافیه که با اراده قوی، یک فایل به اسم my16bitos.asm باز کنید و شروع کنید کد زدن. خب باید چی بنویسیم؟ یکی از نکات مهمی که اینجا هست اینه که ما نمیتونیم از روتین ها یا وقفه های سیستم عامل استفاده کنیم و نیاز داریم از بایوس استفاده کنیم! دقیقا چون بایوس MBR رو میخونه و از این داستانا که موقع بوت شدن داریم. پس کد ما چنین چیزی میشه :

کد   
MOV AH, 0x0e
MOV AL, 'A'
INT 0x10
JMP $
times 510-($-$$) db 0
DW 0xaa55

خب این شد کد ما. در واقع ما یک سیستم عامل (یا بهتر بگم بوت سکتور) ۱۶ بیتی نوشتیم. که البته این خیلی سادست و در قسمت بعدی پیچیده ترش خواهیم کرد. این سیستم عامل ۶ خطی (شاید به خاطر پیشرفت علوم کامپیوتر و اسمبلر ها و پردازنده ها، الان این کد شش خطه، و ممکن بوده زمانی یه مهندس کامپیوتر یا صرفا یک علاقمند به علوم رایانه رویاش نوشتن چنین چیزی بوده!)، وقتی بوت شه حرف A رو به ما نمایش میده. حالا با چه اتفاقاتی؟

خط اول که میگه عدد شانزده شانزدهی 0x0e رو در هشت بیت بالایی رجیستر AX قرار بده، یکی از روتین های بایوسه. در واقع بایوس میفهمه که بوت سکتور، این برنامه ست. خط دوم میگه کرکتر A رو در هشت بیت پایینی همون رجیستر قرار بده. در خط سوم ما یک وقفه (توجه کنید INT توی اسمبلی مخفف Interrupt یا «وقفه» است نه Integer .) ایجاد کردیم. وقفه 0x10 در بایوس برای نمایش کرکتر ها به کار میره (البته توی روتین 0x0e). در خط چهارم با استفاده از دستور پرش، برنامه رو تا ابد باز نگه داشتیم، که وقتی سیستم عامل بوت میشه همچنان روشن بمونه. یکی از سخت ترین خط ها از نظر درک، خط پنجمه. خط پنجم چی کار میکنه؟ ۵۱۰ بایت اول دیسک (این سیستم عامل میتونه از روی یک فلاپی یا هارد دیسک یا هر دیوایس دیگری بوت شه) رو با صفر پر میکنه و حالا چرا؟ چون ما میخوایم در دوبایت نهایی، عدد جادویی 0xaa55 رو قرار بدیم که بوت سیستم عامل بهش وابسته است.

بسیار خوب، تا اینجای کار فهمیدیم که این کد چی کار میکنه. حالا با nasm کد رو اسمبل میکنیم تا به یه فایل قابل بوت شدن برسیم :

کد   
nasm -f bin -o my16bitos.bin my16bitos.asm

اکنون در دایرکتوری جاریتون، باید فایل my16bitos.bin رو ببینید. کافیه تا با qemu اجراش کنید به این شکل :

کد   
qemu-system-i386 my16bitos.bin

پس از اجرای دستور و باز شدن پنجره مربوط به QEMU ، و نمایش اطلاعات مربوط به QEMU ، شاهد نمایش حرف A خواهید بود. تبریک میگم! این اولین تلاش شما برای ساخت یک سیستم عامله! در قسمت بعدی این سیستم عامل رو کامل تر میکنیم تا بتونه یه سری اطلاعات رو از کاربر بخونه و جواب بده.

پس تا مطلب بعدی خداحافظ!

Share

استفاده از اسمبلر MASM روی لینوکس

اگر شما هم هم رشته من باشید و زبان ماشین برداشته باشید، به احتمال بسیار بسیار بالا استاد این درس، کدهایی بهتون میده که با MASM اسمبل میشن، و طبیعتا شما ناراحت خواهید شد که چرا این اسمبلر نسخه لینوکسی نداره و … 😀 . و جالبه بدونید راهی که توی این پست به شما ارائه میکنم، نه تنها برای لینوکس و سیستم عاملهای غیر از ویندوز، بلکه روی ویندوز ۶۴ بیتی هم باید اجرا بشه.

اولین چیزی که نیاز دارید، این هست که یک ایمولاتور برای شبیه سازی محیط سیستم عامل قدیمی DOS تهیه کنید. برای ویندوز و لینوکس و BSD ها و … ، نرم افزاری ارائه شده به اسم DOSBox که محیط داس رو شبیه سازی میکنه. توی اوبونتو/دبین با این دستور نصب میشه :

کد   
sudo apt-get install dosbox

سپس، شما نیاز به دانلود اسمبلر MASM دارید که میتونید از اینجا دانلودش کنید.

پس از دانلود MASM و خارج کردن اون از حالت فشرده، حالا نیازمند اجرای داس باکس و سوار کردن پوشه MASM هستید. برای این کار ، داس باکس رو اجرا کنید، و دستورات زیر رو درون شل داس تایپ کنید :

کد   
mount f ~/masm
f:

دستور mount پوشه ای که آدرسش را به عنوان ورودی دریافت کرده را درون یک درایو مجازی به نام F سوار میکند و با دستور بعدی، به آن درایو مجازی میرویم. (توجه کنید که پوشه MASM در پوشه خانگی قرار داده شده است. چنانچه در آدرس دیگری قرار داده اید باید مسیر را عوض کنید)

حالا میتوانید با اجرای MASM.EXE یا ML.EXE ، کدی که به زبان اسمبلی نوشته اید را اسمبل کنید.

موفق باشید 🙂

 

Share

ساخت توزیع لینوکس غیرمستقل بدون نیاز به اسکریپت

اصولا برای نوشتن و ساختن یک توزیع لینوکس، شما نیاز به این دارید که یک اسکریپت یا نرم افزار مخصوص تهیه لایو دیسک رو استفاده کنید. اما این که پشت اون نرم افزار ها چی میگذره؟! این مهمه. خب این نرم افزارها معمولا اسکریپت هستند ( و اگر نباشن هم سورسشون موجوده) ، پس میشه با نگاه به کد، به راحتی پی برد که اون پشت چی میگذره. ولی برای این که این راه رو تست کنید، نگاهی به این مطلب من بندازید. بیاید اول ببینیم ساختار دیسک اوبونتو چیه و چطوره؟!

کد   
(CD ROOT)
|-------+casper
|	|-------filesystem.${FORMAT}	
|	|-------filesystem.manifest
|	|-------filesystem.manifest-desktop
|	|-------vmlinuz
|	|-------initrd.img
|
|-------+boot
|	|--------+grub
|	|	 |--------grub.cfg
|	|
|	|-------memtest86+
|
|--------md5sum.txt

 

توی دیسک اوبونتو، همه چیز به شکل بالا چیده شده! همه برنامه ها و کتابخانه ها (و به طور کلی کل سیستم عامل) داخل پوشه کسپر قرار دارند، و همچنین ملزومات بوت شدن سیستم عامل، توی boot . برای لایو بوت شدن هم از تکنولوژی AuFS استفاده میشه (بعدا در موردش مطلبی خواهم نوشت). اما اگر بخوایم ریز تر شیم، بازهم بهتره به توضیحاتی که سازنده های اوبونتو دادن توجه کنیم :

کد   
/casper/filesystem.${FORMAT}: This is the container of the linux filesystem we are going to copy from our harddisk. It is usually a compressed filesystem like squahsfs.
 
 
 
    /casper/filesystem.manifest: This file is optional. You only need it if you decide to include the Ubuntu installer in the CD. The purpose of this file will be explained later.
 
 
 
    /casper/filesystem.manifest-desktop: This file is optional. You only need it if you decide to include the Ubuntu installer in the CD. The purpose of this file will be explained later.
 
 
 
    /casper/vmlinuz: The linux kernel. This is copied form the linux filesystem.
 
 
 
    /casper/initrd.img: the initramfs that contain the customizations necessary for the live CD/DVD.
 
 
 
    /boot/grub/grub.cfg: File containing boot options for the live CD/DVD.
 
 
 
    /boot/memtest86+: Optional file used to test the RAM of the machine form the live CD/DVD.
 
 
 
    /md5sum.txt: Optional file containing checksums for all the files in the CD.

پس اسکریپت هایی که برای «ریمسترینگ» استفاده میشن، این کارها رو میکنند و چنین برنچی رو برای ما میسازند. خب برای ساخت چنین چیزی باید چه کار کنیم؟ قبل تر در مورد ساخت توزیع مطلب نسبتا زیادی نوشتم، چه تو وبلاگ قبلی که روی بلاگفا بود و چه توی این وبلاگ. اما اگر واقعا میخواید کار مشابه اسکریپتی مثل ReLinux انجام بدید، به این لینک سر بزنید.

این روش روی چه توزیع هایی کار میده؟!

این هم سوال بسیار خوبیه، میشه گفت هر توزیعی که ساختار مشابه اوبونتو داشته باشه. حتی اگر شما بخواید توزیعی بر مبنای آرچ لینوکس ارائه بدید، میتونید ازش استفاده کنید، ولی احتمالا زحمت زیادی خواهد داشت براتون. اگر توزیع مبدا ساختار مشابه نداشته باشه، احتمالا نتونید چنین توزیعی ازش بیرون بکشید ولی اگر تونستید هم به احتمال بسیار قوی توزیع جدید ساختار تازه ‌ای ارائه خواهد کرد. به زودی هم لینکی که دادم رو ترجمه میکنم 🙂

موفق باشید!

 

Share