بایگانی دسته: برنامه نویسی

اقتصاد API محور – چگونه Wrapper ها ما را به کشتن خواهند داد؟

مدت زیادی می‌شد که هرجا برای جذب سرمایه یا حتی حمایتی برای پلتفرم هوش مصنوعی مانی می‌رفتم، سوال اصلی این بود «چرا یک API از دالی یا میدجرنی نمی‌گیری خودتو راحت کنی؟» و حتی با این که خیلی هم حرف بی‌راهی نیست و تولیدکننده تصویر چیز خاصی نیست که بابت دیتا بخواهیم نگرانی بزرگی داشته باشیم، پاسخ‌های متعددی می‌دادم.

و خب طبیعیه که در طی چند سال گذشته سرویس‌های زیادی مانند اول‌ای‌آی اومدند که به شما امکان ساخت wrapper روی APIهای مدل‌های زبانی و تصویری متعددی رو میدن. در این مطلب، میخواهیم یک بررسی جامعه داشته باشیم که چرا این API wrapper ها می‌تونن ما و کسب و کارمون رو به ته دره هدایت کنند 🙂

اصلا API Wrapper یعنی چی؟

در دنیای هوش مصنوعی ما دو تا راه داریم که یک محصول بسازیم. تقریبا میشه گفت بسته به شرایط، یکی می‌تونه نسبت به اون یکی برتری داشته باشه اما در این مطلب، میخواهیم ببینیم که «معایب» ساخت API Wrapper چیه. به همین خاطر اول به این پرسش باید پاسخ داد که «اصلا API Wrapper یعنی چی؟»

فعل wrap در زبان انگلیسی یعنی چیزی که به چیز دیگر احاطه پیدا می‌کنه و اون رو می‌پوشونه. یعنی ما ابزاری بسازیم که در واقع فقط فرانت‌اند یک API معروف (مثل OpenAI) باشه.

حالا خیلی‌ها این API رو مستقیم از OpenAI یا DeepSeek یا MiniMax تهیه می‌کنند، یا از واسطه‌های خارجی مثل UseAPI و OpenRouter و یا این که از واسطه داخلی مثل اول‌ای‌آی و لیارا.

در این مقاله، کاری نداریم که API از کجا تهیه میشه، بلکه اصل داستان اینه که چرا این روش، در خیلی موارد روش خوبی برای توسعه محصول نیست و راه‌حل‌های جایگزین چی می‌تونه باشه.

چرا ساخت API Wrapper ایده خوبی نیست؟

در اینجا مواردی رو میارم که ساخت API Wrapper ایده خوبی نیست. شاید در پستی در آینده، مواردی رو برشمردم که اتفاقا می‌تونه ایده خوبی هم باشه.

در حال حاضر، تمرکز ما روی اون دوستانیه که با API دمو می‌کنند و مدعی میشن مدل خودشونه و این داستانا که اتفاقا عمدتا هم وقتی به سیستم‌های Air Gap یا لوکال میان، تازه مشخص میشه دموشون چقدر دروغ و دغل بوده.

خلاقیت رو ازمون می‌گیره

اولین و شاید مهم‌ترین بخش استفاده از APIها دقیقا اینه که خلاقیت ما رو می‌گیره. مثلا در نسخه‌های اولیه مانی، یک جا روشی که «میدجرنی» برای تولید عکس پیش می‌گرفت رو برای ساخت تصویر با کمک مدل خودمون تست کردم و نتیجه‌ش رو می‌تونید از این لینک مطالعه کنید.

اینجا، اگر خودم دست به Google Colab و Stable Diffusion نمی‌بردم، قاعدتا امکان این که بتونم پروسه میدجرنی رو تا حد زیادی مهندسی معکوس کنم، وجود نداشت.

جریان داده دست خودمون نیست

جریان داده در کسب و کارهای مختلف مهمه، کدهای شما، نامه‌های اداری و اطلاعات مشتریانتون مهمه. نتیجتا اگر میخواهید امنیت بالاتری رو داشته باشید، بهتره از APIها استفاده نکنید.

یا اگر هم سراغ API ها می‌رین، برید سراغ خود تامین‌کننده‌های رسمی. به جز خود OpenAI و Anthropic و DeepSeek معمولا Open Router و Together AI هم جزء تامین‌کنندگان رسمی مدل‌های زبانی هستند. همچنین Fal AI, Runware و Replicate هم جزء تامین‌کنندگان رسمی مدل‌های ویدئویی و تصویری هستند و می‌تونید از این دوستان هم API رو تهیه کنید.

آفلاین نیست

آخرین و شاید یکی از مهم‌ترین ارکان APIها – بخصوص برای مایی که در ایران زندگی می‌کنیم – این موضوعه. این موضوع یک عیب بزرگه و خب میشه با ابزارهایی مانند Ollama تا حدی از پسش بر اومد.

چطور ممکنه API Wrapper به کشتنمون بده؟

سناریوها رو به ترتیب می‌نویسم، این‌ها توضیحات زیادی ندارند چون کاملا موردی بهشون رسیدم و اگر توضیحات اضافه‌ای به ذهنم برسه قطع به یقین، در مطلبی جداگانه همه رو توضیح میدم.

  • تعطیلی ارائه‌دهنده
  • قطع و وصل شدن API (چیزی که بخصوص در APIهای واسط مثل اول‌ای‌آی کاملا پیش میاد)
  • هک شدن API و لو رفتن دیتا
  • ارسال دیتا به واسطه‌هایی که ازشون مطمئن نیستیم
  • عدم کنترل روی محصول وقتی اینترنت با مشکل مواجه می‌شه.

ممکنه مشکلات دیگری هم در میان باشه، اگر شما هم چیزی به ذهنتون رسید می‌تونید همینجا در بخش نظرات بهم بگید.

جمع‌بندی

در کل API Wrapper نوشتن برای پروژه‌های عام‌منظوره، کار عجیب و بدی نیست و خب هزینه خروج و شکست رو به وضوح کمتر می‌کنه، در حالی که برای انجام کار جدی و حساس، گزینه مناسبی نیست. اگر هرکدوم از معایبی که برشمرده شد رو تونستید برطرف کنید، احتمالا گزینه مناسبی برای شما، پروژه یا کسب و کارتونه؛ در غیر اینصورت باید کمی Local تر فکر کنید.

در نهایت، ازتون ممنونم که وقت گذاشتید و این مطلب رو خوندید. باز هم اگر نظر و پیشنهادی پیرامونش داشتید، ممنون میشم در بخش نظرات همین بلاگ یا بخش گفتگوی کانال تلگرام به من بگید.

Share

خانواده‌ مدل‌های زبانی Xei برای اجرای روی دستگاه شما آمده‌است!

مدتی پیش، پروژه‌های مختلفی مثل مارال یا جبیر رو با هدف انتشار و ساخت یک مدل زبانی بزرگ با همون LLM (مخفف Large Language Model) شروع کرده بودم اما بحث این مدل‌ها و شاید همزمان شدن انتشار این‌ها با نسخه‌های جدیدی از پلتفرم‌های مانی و آتلیه، کمی باعث شده بود که از هدف اصلی دور بشیم.

در همین مدت، مدل ۸ میلیارد پارامتری هرمز منتشر شد که خب یک بازخورد بسیار خوب از جامعه فارسی‌زبان تونست بگیره. مدل هرمز، از طریق وبسایت هاگینگ‌فیس، کاملا در دسترس شماست و می‌تونید ازش استفاده کنید.

اما هرمز شد بخشی از یک پروژه بزرگتر، چرا که کمی دقت به بزرگان این حوزه، نشون از این بود که تقریبا همه شرکت‌های خوب و موفق در این حوزه، به جای این که «یک مدل» منتشر کنند «یک خانواده مدل» منتشر کردند که خب باید از این قضیه تا حدی الگوگیری می‌شد.

تصمیم به ساخت یک خانواده از مدل‌ها

از تولیدکنندگان بزرگ و تجاری مدل‌های جنریتیو که بگذریم، بسیاری از شرکت‌هایی که مدل‌های اوپن سورس تولید می‌کنن و نام‌داران این عرصه هم هستند (مثل Alibaba Cloud, DeepSeek, Mistral و حتی Meta) عموما به یک عدد مدل کفایت نمی‌کنند.

مدل‌هایی که این شرکت‌ها تولید می‌کنند عموما در یک «خانواده» قرار داره و این خانواده هم بر اساس تعداد پارامتر، توانایی استنتاج (یا همون Reasoning) توانایی بینایی ماشین (یا همون vision) و …، تعیین می‌شن. برای مثال یکی از مدل‌های معروف این حوزه که LLaMA نام داره و توسط شرکت متا ساخته شده، معمولا در یک نمونه کوچک (۷ یا ۸ میلیارد پارامتری)، یک نمونه متوسط (۱۱ یا ۱۳ پارامتری) و نمونه‌های بزرگ (۷۰ میلیارد پارامتر و بیشتر) تولید میشه.

اما خب یک مورد دیگری هم که به چشمم خورد، کاری بود که DeepSeek با R1 کرده بود. در واقع اومده بودن مدل‌های کوچکتر (از یک و نیم میلیارد تا هفتاد میلیارد پارامتر) رو با روش Distillation درست کرده بودند.

در واقع مدل‌هایی مثل LLaMA, Qwen, Mistral و … رو با داده‌هایی که از مدل دیپ‌سیک ۶۷۱ میلیارد پارامتری به دست آورده بودند، مجدد آموزش دادند که در اختیار افراد بیشتری قرار بگیره.

همین موضوع، باعث شد که به این فکر بیفتیم که در سال ۱۴۰۴ به جای این که هفته‌ای یک LLM ریلیز کنیم 😁 یک خونواده خوب از LLMها برای تمام فصول ریلیز کنیم که باز هم از DeepSeek V3 و ترین‌ کردن QLoRA و مرج کردن روی اون شروع شد.

اسم Xei از کجا میاد؟

پیش از این که بخواهیم در مورد خود مدل‌ها و روش اجراشون صحبت کنیم، کمی در مورد اسم توضیح بدم.

ریاضیدانان ایرانی مثل خوارزمی، موقعی که معادلات خاصی رو حل می‌کردند از عبارت «شیء» بعنوان مجهول استفاده می‌کردند. وقتی اروپایی‌ها آثار این دانشمندان رو به زبان‌های خودشون ترجمه کردند، درک کردند که این «شیء» در واقع مجهوله و به جای این که Object (یا چیزی معادلش) ترجمه‌ش کنند، برای حفظ حالت مجهولش از عبارت xei استفاده کردند که بعدا شد xای که در معادلات مختلف استفاده می‌کنیم.

یکی از دلایل این اسم، اینه که هم تلفظش برای داخلی‌ها راحته هم خارجی‌ها و هم یک بکگراند جالب ایرانی داره.

اما حالا مدل‌ها چی هستند؟ چرا انقدر این خونواده از مدل‌ها مهم بود؟

اهمیت خانواده مدل Xei

یکی از دلایل اصلی ساخته شدن Xei این بود که این مدل‌ها بتونن هم روی دستگاه‌های کاربر نهایی مثل من و شما اجرا شن هم روی زیرساخت‌های بزرگ و صنعتی.

در واقع هم تعدادی مدل On Device داشته باشیم و هم تعداد زیادی مدل برای استفاده Enterprise و به همین خاطر ۷ تا مدل در این خونواده، قرار گرفته که در ادامه بررسی می‌کنیم.

مدل‌های Xei

  • مدل ۰.۱ میلیارد پارامتری، مبتنی بر لاماست و صرفا زبان انگلیسی می‌فهمه و می‌تونه در کارهایی مثل کدنویسی به شما کمک کنه.
  • مدل ۰.۵ میلیارد پارامتری، مبتنی بر Qwen ساخته شده. با این که از دیتای چندزبانی درش استفاده شده ولی بهترین عملکرد رو روی انگلیسی داره و همچنان برای کارهایی مثل کدنویسی و نوشتن ایمیل، مناسبه.
  • مدل ۲ میلیارد پارامتری که مبتنی بر Gemma 2 ساخته شده و محمد شجاعی عزیز زحمت ساختش رو کشیده، اولین مدلیه که به خوبی فارسی رو درک می‌کنه و می‌تونه به زبان فارسی به شما پاسخ‌های درست بده.
  • مدل ۸ میلیارد پارامتری که در واقع همون هرمز قدیمی خودمونه و مبتنی بر Command-R از Cohere ساخته شده.
  • مدل ۳۲ میلیارد پارامتری که باز هم مبتنی بر Command-R ساخته شده و نتایج بهتر و دقیق‌تری می‌تونه تولید کنه.
  • مدل ۱۰۰ میلیارد پارامتری که باز هم مبتنی بر Command-R ساخته شده 😁
  • و در نهایت مدل ۶۷۱ میلیارد پارامتری که مبتنی بر DeepSeek V3 ساخته شده و از معماری MoE بهره می‌بره.

و خب همونطوری که می‌بینید، تا مدل ۸ میلیارد پارامتری به سادگی روی اکثر رایانه‌های شخصی حتی بدون کارت گرافیک NVIDIA قابل اجراست ولی نمونه ۳۲ و ۱۰۰ و ۶۷۱ نیاز به منابع بیشتری دارند که در ادامه به اون‌ها هم می‌پردازیم.

چطوری به Xei دسترسی پیدا کنیم؟

اگر می‌خواهید مستقیما به سمت مدل ۶۷۱ میلیارد پارامتری بریم، کافیه که به این سرویس برید، یک حساب کاربری بسازید و شروع به چت کنید.

ولی اگر دوست دارید که این مدل رو روی سیستم شخصی خودتون اجرا کنید، می‌تونید از کتابخونه Ollama نسخه مناسب رو دانلود کنید (با کارت ۲۰۵۰ تا مدل ۳۲ میلیاردی قابل اجراست، گرچه بهترین نتیجه مربوط به همون ۸ میلیاردیه).

در آموزش‌های بعدی، نحوه راه‌اندازی و کار کردن با Ollama رو هم قرار خواهم داد که ببینید چطور میشه به سادگی یک سری مدل خوب هوش مصنوعی رو روی کامپیوتر شخصی، اجرا کرد.

جمع‌بندی و سخن آخر

در حال حاضر، پروژه Xei بعنوان یکی از پرچم‌داران مجموعه مانی که تحت برند Aqua Regia فعالیت می‌کنه قراره مدتها آخرین و مهم‌ترین پروژه ما باشه. از همین رو، پست بلاگ مربوط بهش هم زود نوشته شد تا این که بتونیم روی اون مانور لازم رو بدیم.

اما کل داستان این نیست و به زودی با سورپرایزهای جدید‌تری، در خدمت شما خواهیم بود. امیدوارم تا اون موقع با Xei کارهای خفنی کرده باشید 😎

Share

لسان‌دیتا: زبان دیتای شما

در چندین روز گذشته، اتفاق ناگواری رخ داد و اون هم از بین رفتن دسترسی بسیاری از کاربران ایرانی، به گوگل آنالیتیکس بود. این اتفاق محدود به افراد داخل کشور هم نبود و حتی دوستان مهاجر – که حساب کاربری گوگلشون رو در ایران ساخته بودند – هم از گزند این موضوع در امان نبودند.

در همین حوالی، بسیاری از افراد تلاش کردند که دسترسی به آنالیتیکس رو مجددا احیاء کنند. بعضی‌ها از طریق ساخت حساب کاربری جدید و بعضی‌ها از طریق استفاده از ابزارهای اوپن سورس مثل Matomo. احتمال زیاد یک عده هم پشت در ادارات دولتی مشغول دریافت مجوز برای وام‌های چند میلیاردی و ساخت آنالیتیکس ملی هستند که هیچوقت قرار نیست چیزی ازش بیاد بیرون 🙂

خلاصه اینجا شد که من به فکر افتادم که چی می‌شه اگر از ابزاری که خودم استفاده می‌کنم و (لینک) یک نمونه قابل استفاده‌تر برای دوستان سئوکار بسازم؟

نتیجه این شد که «لسان‌دیتا» ساخته شد. حالا لسان‌دیتا چیه؟ با هم بررسی خواهیم کرد!

معرفی لسان‌دیتا

لسان‌دیتا ابزاریه که شما با کمک اون می‌تونید اطلاعات وبسایت خودتون رو تجزیه و تحلیل کنید و از طریق پلتفرم لسان دیتا در دسترسه. لسان‌دیتا بسیار ساده‌ست و به شما کمک می‌کنه تا ببینید در وبسایتتون چه اتفاقی می‌افته.

مثلا، این داشبورد پلتفرم هوش مصنوعی مانی در لسان‌دیتاست:

همونطوری که می‌بینید، در ۲۴ ساعت گذشته چه تعداد آمدند و چقدر bounce rate داشتیم و …! و صدالبته میشه همین آمار رو برای هفته و ماه هم دید و نکته زیباش دقیقا همینجاست.

چطور از لسان‌دیتا استفاده کنیم؟

استفاده از لسان‌دیتا بسیار ساده‌ست. برای این کار فقط کافیه که این مراحل رو طی کنید:

  • وارد وبسایت بشید (لینک)
  • ثبت‌نام کنید (لینک مستقیم ثبت‌نام)
  • ایمیلی که براتون ارسال شده رو باز کنید و کاربرتون رو تایید کنید.
  • یک وبسایت ایجاد کنید.
  • تگ اسکریپت مربوط به وبسایت رو در <head> وبسایتتون قرار بدید.

بعد از حدود یک الی دو ساعت از فعالسازی که بگذره، شما نتایج رو در وبسایت لسان‌دیتا می‌بینیدو می‌تونید ورودی‌ها، بازدیدها و … رو به سادگی چک کنید.

جمع‌بندی

زمانی که با مشکلات بسیار زیادی در اینترنت دست و پنجه نرم‌ می‌کنیم و از طرفی با محدودیت‌هایی روی بسیاری از ابزارها از سمت داخل مواجهیم، قطعا خبر قطع دسترسی و تحریم نیز به خودی خود خبر خوشایندی نیست و می‌تواند باعث آن شود که اجتماع، ناامیدی بیش از گذشته را تجربه کند.

ساخت ابزارهایی مانند مانی و آتلیه و همچنین پیش‌برد پروژه جبیر گرچه گام‌هایی در جهت دمکراتیزه کردن هوش مصنوعی برای عموم بود، اما لازم بود که به گام جدیدی نیز ورود کنیم که بلاشک این گام، صنعت بازاریابی دیجیتال و سئو بود و لسان‌دیتا، دقیقا ورود ما به بازار بزرگتری را رقم خواهد زد.

Share

برای ساخت agent های هوش مصنوعی، فقط به پایتون نیاز دارید!

پاییز دو سال پیش بود که ChatGPT آمد و به شکل خاصی بازار همه چیز رو عوض کرد یا بهتره بگم که به هم ریخت 😁 در این مدت نه فقط OpenAI که هزاران شرکت دیگر هم دست به کار شدند و شروع کردند به ارائه مدل‌های زبانی بزرگ یا همون LLMها و خواستند که به شکلی با OpenAI رقابت کنند.

الان که دو سالی از اون روزها گذشته منتها موضوع کمی تفاوت داره و بیش از این که سمت ارائه مدل بریم، بهتره به سمت agent یا «عامل» بریم که خب خودش یک بحث مفصله.

دیشب، در بلاگ انگلیسیم کمی در مورد مدل‌های بزرگ و ایجنت‌ها صحبت کردم و امروز تصمیم گرفتم که بلاگ فارسیش رو هم بنویسم که هر دو طرف، محتوای مناسب رو داشته باشیم.

ایجنت‌ها، عملگرایی به LLMها اضافه می‌کنند.

اگر دنبال‌کننده بلاگ و در کل محتوای من باشید، احتمالا می‌دونید که من هم در بازی LLM بودم و مثلا یکی از LLMهای اوپن سورسی که روش کار کردم مدل مارال هفت میلیارد پارامتری بود که روی Alpaca Persian تمرین داده شد.

اما آیا یک مدلی که سوال-جواب کنه کافیه یا به چیزی بیشتر نیاز داریم؟ در واقع برای این که LLMها بتونن موثر واقع بشن، باید بتونن با ابزارهای مختلف تعامل کنند. حالا شما فرض کنید که بخواهیم این تعامل رو در سطح فاین‌تیون کردن، به مدل اضافه کنیم.

یعنی فرض کنید که ما APIهایی از دیجی‌کالا، اسنپ، دیوار و مثلا ابر آروان بگیریم. سعی کنیم با کمک تعدادی API Call نمونه، مدل رو تیون کنیم. حالا فرض کنید یک نفر بخواد این مدل رو برای استفاده از تپسی یا باسلام به کار بگیره. چی میشه؟ هیچی! مجددا بار فاین‌تیون با APIهای جدید میفته روی دوش کاربر.

برای حل این مشکل، ما نیاز به agentها داریم. در واقع در مثال‌های فوق هر API و ابزاری که لازم داریم رو برمیداریم، می‌بریم یک جایی براشون توابع درستی می‌نویسیم و سپس با کمک LLMها خروجی رو «انسانی» یا Humanize می‌کنیم. به این شکل بار فاین‌تیون کردن LLMهم به دوش نمی‌کشیم و همه چیز هم عالی پیش خواهد رفت.

ساخت ایجنت بدون استفاده از فریمورک

دقیقا از زمانی که OpenAI و سایر شرکت‌هایی که LLM ارائه دادند APIهای چت و یا Instruction Following خودشون رو هم ارائه کردند، فریمورک‌های زیادی مثل Flowise یا Crew AI ساخته شدند که به شما کمک کنند تا ایجنت بسازید.

اما راستش رو بخواهید – همونطور که در بلاگ انگلیسی هم توضیح داده بودم – خیلی از این فریمورک‌ها یه حجم عجیب و غریبی از پیچیدگی رو به فرایند ساخت ایجنت دارند اضافه می‌کنند.

نتیجه این شد که شخصا به دنبال روشی گشتم که بتونم بدون استفاده از فریمورک خاصی، به راحتی بتونیم یک ایجنت بسازیم. برای همین لازم بود که درک کنم ایجنت اصلا چی کار می‌کنه؟ چرا انقدر مهمه که ما بتونیم ایجنت رو درک کنیم؟ و صدالبته از هر ایجنتی که اسمش «اسمیت» باشه دوری بجوییم 😂

ایجنت‌ها یک سری «وظیفه» و «ورودی مناسب هر وظیفه» رو درک می‌کنند. این وظایف یا تسک‌ها در واقع توابعی هستند که در برنامه‌مون قرار ادادیم که بتونن یک کاری رو انجام بدن (مثلا بره رخداد n ام سری فیبوناچی رو حساب کنه) و ورودی‌هاشون هم دیتاییه که ایجنت باید با هوش خودش تشخیص بده و بسازه.

در نهایت نیاز به مکانیزمی داریم که بیاد این وظایف و ورودی‌ها رو اجرا کنه، خروجیشون رو دوباره بده به LLM و ازش بخواد که Humanizeش کنه. گذشته از این بد نیست که ایجنت ما یک حافظه کوچکی هم داشته باشه.

نمونه یک ایجنت ساده با پایتون

سلب ادعا: از اونجایی که کد این ایجنت رو در گیتهاب گذاشتم، صرفا مراحل ساخت ایجنت ساده رو توضیح میدم و باقیش رو میتونید از گیتهابم ببینید و ایده بگیرید.

اولین گام ما برای ساخت ایجنت باید این باشه که یک LLM مناسب انتخاب کنیم. شما مختارید هر LLMای که یک OpenAI Compatible API ارائه می‌ده انتخاب کنید اما من شخصا دارم از پروژه جبیر خودم استفاده می‌کنم 😁

بعد از اون، لازم داریم که بیاییم یک کلاینت ساده OpenAI درست کنیم که بتونه با API مورد نظر ما کار کنه:

from openai import OpenAI

client = OpenAI(api_key="FAKE", base_url="https://openai.jabirpoject.org/v1")

همونطور که قبلا در این پست توضیح داده بودم، کتابخونه OpenAI در پایتون نیازمند یک API Keyئه که اینجا ما از FAKE استفاده کردیم براش.

حالا یک کلاس ایجنت ساده درست می‌کنیم که حافظه هم داشته باشه:

class Agent:
    
    def __init__(self, system=""):
        self.system = system
        self.messages = []
        if self.system:
            self.messages.append({"role" : "system", "content" : system})
    
    def __call__(self, message):
        self.messages.append({"role" : "user", "content" : message})
        result = self.execute()
        self.messages.append({"role" : "assistant", "content" : result})
        return result
    
    def execute(self):
        completion = client.chat.completions.create(
            model = "jabir-400b",
            messages = self.messages,
            temperature = 0.0
        )
        
        return completion.choices[0].message.content

همونطوری که می‌بینید، این ایجنت می‌تونه یک تاریخچه از چیزهایی که بهش گفتیم (و بهمون گفته) نگه داره و کم کم باید بریم سراغ این که بهش اکشن‌های مورد نظر رو اضافه کنیم.

ولی خب بهتره قبل از اضافه کردن اکشن، تستش کنیم. برای تستش هم این کد رو می‌تونید اجرا کنید:

sample_agent = Agent("You are a helpful assistant")
print(sample_agent("What is 1+1?"))

کد نمونه با اکشن

اگر دوست دارید بدونید که این ایجنت ما با اکشن چطوری کار می‌کنه، می‌تونید به این مخزن گیتهاب مراجعه کنید و ببینید که چطور به راحتی میشه یک اکشن به همین ایجنت ساده اضافه کرد و بار فریمورک‌ها رو هم به دوش نکشید.

جمع‌بندی

اگر طی دو سه سال گذشته محتوای این بلاگ رو خونده باشید می‌بینید که علاقه من به هوش مصنوعی از پروژه‌هایی مثل ریاضی ۱ رو با هوش مصنوعی پاس کن یا پلاک‌خوان فارسی که با Yolo v5 پیاده کرده بودم جدی شد.

این علاقه، کم کم به سمت Generative AI رفت و خب طبیعتا همین علاقه باعث ساخته‌شدن پلتفرم مانی و همچنین آتلیه شد. اما خب در سال ۲۰۲۵ احتمالا بیش از این که به مدل‌های جدید نیاز داشته باشیم، نیاز داریم که مدل‌ها رو به سمت agentic شدن بیاریم و اپلیکیشن‌ها رو به شکل AI agent داشته باشیم.

Share

استفاده از APIهای ChatGPT به صورت کاملا رایگان!

سلب ادعا: این مطلب صرفا آموزشی بوده و هرگونه استفاده غیرقانونی از دانش به اشتراک گذاشته شده در این مطلب، بر عهده خواننده خواهد بود. 

احتمالا شما هم دوست داشتید که از APIهای OpenAI استفاده کنید ولی هزینه‌های بالایی داشته و اونطوری که باید و شاید، نتونسته شما رو راضی کنه. در این پست، می‌خوام یک راهکار بهتون نشون بدم که به صورت «کاملا رایگان» بتونید از این APIها استفاده کنید. فقط یادتون باشه که این روش رو فقط برای مصارف شخصی استفاده کنید، چون اگر ببریدش روی محصول، ممکنه دردسرساز بشه براتون.

این رو هم بگم که این مطلب، مطلبیه شدیدا برنامه‌نویسانه و خب برخلاف مطالب قبلی که یکم مخاطب عام‌تری داشت، نیاز به کمی دانش پایه برنامه‌نویسی داره.

پیش‌نیازها

برای این که از این آموزش استفاده کنیم، نیاز داریم این موارد رو بلد باشیم:

  • آشنایی پایه با APIها و این که چطور کار می‌کنند (می‌تونید یکی از مطالب قدیمی من رو بخونید)
  • آشنایی اجمالی با پایتون

همین؟ بله همین!

شروع به کار

نصب کتابخانه‌های مربوطه

مثل هر پروژه دیگری، ابتدا نیاز داریم تا کتابخانه‌ها و چارچوب‌های مربوط به اون رو، روی سیستم خودمون نصب کنیم. چون این پروژه پایتونیه، از ابزار pip استفاده خواهیم کرد.

اما قبل از اون، بهتره یک محیط مجازی پایتون ایجاد کنیم:

virtualenv -ppython3 .venv

بعد از اون، وقتشه که فعالش کنیم:

source .venv/bin/activate

دقت کنید این پروسه فعال‌سازی، در ویندوز کمی متفاوت از مک و لینوکسه که با یک سرچ ساده، می‌تونید بهش برسید. البته توصیه شخصیم اینه که روی ویندوز هم از WSL استفاده کنید که بدون مشکل تمامی کدهایی که در این پست قرار دادم، براتون اجرا بشه (چون هم روی لینوکس، هم مک و هم WSL تستشون کردم).

بعد از فعالسازی، ترمینال شما به این شکل درمیاد:

(venv) ~:$

این به این معناست که محیط مجازی پایتون، اجرا شده و میشه بدون مشکل ازش استفاده کرد.

حالا وقتشه که کتابخونه‌های openai و g4f رو نصب کنیم:

pip install "g4f[all]" openai

این دو کتابخونه، دقیقا تنها چیزهایی هستند که ما نیاز داریم!

حالا g4f چیه؟

عبارت g4f مخفف gpt4free و بازی با عبارت gpt for free یعنی «جی‌پی‌تی رایگان»ئه! حالا این کتابخونه چه کاری می‌کنه که gpt رایگان به ما می‌رسونه؟ 😁

کاری که این کتابخونه می‌کنه، اینه که میاد و از providerهای مختلفی که داره (بعضیا مثل Airforce/OpenRouter با خواست خودشون البته در اختیارش قرار دادند) استفاده می‌کنه و به شما امکان استفاده از مدل‌های متنوع هوش مصنوعی مثل GPT, Claude, Mistral و … رو میده. در واقع یک «تلاش برای دمکراتیزه کردن هوش مصنوعی» در نوع خودش می‌تونه محسوب بشه.

و خب نه فقط چت‌بات، که APIهای تولید تصویر (بخصوص با مدل Dall-E) رو هم پشتیبانی درستی داره می‌کنه! اما حقیقتش رو بخواهید، مدل‌های تصویرش به شدت محدودن و بهتره که به همین متنی‌ها قناعت بورزیم 😁

چرا به OpenAI نیاز داریم؟

این هم سوال خوبیه. مگه نگفتیم قرار نیست از خود OpenAI یا سایر فراهم‌کنندگان APIهاش سرویس بگیریم؟ درسته. ولی نیاز داریم به کتابخونه پایتونیش برای این که بتونیم از API لوکالمون استفاده کنیم!

راه‌اندازی API لوکال

خب الان وقتشه یک پنجره ترمینال جدید باز کنید، طبق چیزی که گفته شد، محیط مجازی رو فعال کنید و سپس تایپ کنید:

g4f api

بعدش enter بزنید و صبر کنید تا API بیاد بالا. وقتی API بیاد بالا چنین صحنه‌ای می‌بینید:

و تبریک، API ما قابل استفاده‌ست.

نوشتن کد پروژه

این همه توضیح دادیم تا برسیم به بخش جذاب ماجرا، که نوشتن کدهای پروژه‌مونه!

اول لازم داریم تا کتابخونه‌های لازم رو به پروژه اضافه کنیم:

from openai import OpenAI

این قطعه کد، میاد و کلاس OpenAI رو از کتابخونه openai برای ما در پروژه لود می‌کنه.

بعدش نیاز داریم یک کارخواه OpenAI درست کنیم:

client = OpenAI(
 api_key = "FAKE", 
 base_url = "http://localhost:1337/v1"
)

خب یک توضیحی بدم، کتابخونه OpenAI بدون API Key کار نمی‌کنه. به همین خاطر یک مقدار بی‌خود (در اینجا عبارت FAKE) رو وارد کردیم. در قسمت Base URL هم آمدیم و به این کتابخونه فهموندیم که به جای این که به APIهای خود OpenAI متصل بشه، به لوکال هاست ما متصل بشه.

در واقع کل کار رو اینجا انجام دادیم و حالا مونده یک مرحله! اون هم اینه که یک چت با مدل مورد نظر بسازیم:

response = client.chat.completions.create(
 model = "gpt-4o", 
 messages = [
   {
     "role" : "user",
     "content" : "Hello"
   }
  ],
)

و همونطوری که می‌بینید فرمت پیام‌های ما، فرمت چت و اسم مدلمون هم gpt-4o گذاشتیم. البته امکان استفاده از مدل‌های دیگر هم هست ولی اینجا با gpt-4o کار داشتیم 😁

و حالا وقتشه که نتیجه رو  در ترمینال ببینیم:

print(response.choices[0].message.content)

و تمام!

کد کامل

کد کامل این پروژه هم به این شکل خواهد شد:

from openai import OpenAI

client = OpenAI(
 api_key = "FAKE", 
 base_url = "http://localhost:1337/v1"
)

response = client.chat.completions.create(
 model = "gpt-4o", 
 messages = [
   {
     "role" : "user",
     "content" : "Hello"
   }
  ],
)

print(response.choices[0].message.content)

ملاحظات قانونی

احتمالا شما هم الان نگران این هستید که این نوع استفاده، می‌تونه برای شما دردسر قانونی درست کنه. حقیقتش رو بخواهید خیر. این کتابخونه (و سایر کتابخونه‌های مشابه) می‌تونن کاملا قانونی باشن اگر شما از مدل‌های اوپن سورس موجود استفاده کنید.

مثلا من پیشنهاد می‌کنم برای خیلی از پروژه‌هایی که با g4f قراره بسازید از mixtral-8x22b استفاده کنید. هم خوبه، هم اوپن سورسه و هم فارسی می‌فهمه. یا مثلا llama-3.1-70b و llama-3.1-405b و …

در کل میخوام بگم که می‌تونیم این موضوع رو کاملا درست و قانونی هم در دستان خودمون داشته باشیم و لذت هم ببریم 😎

جمع‌بندی

در دنیای امروز که ابزارها دارند حرف اول رو می‌زنن، خیلی مهمه که بدونیم چطور می‌تونیم به ابزار خوب برسیم. این پست، یکی از اهدافش این بود که به شما نشان بده ابزارهای خوب رایگان هم وجود دارند که شما بتونید بدون مشکل، باهاشون کار کنید.

احتمالا در آینده، باز هم ابزار یا API خوب در حوزه هوش مصنوعی و بخصوص هوش مصنوعی زایا (Generative AI) معرفی کنم. امیدوارم که موفق و موید باشید و این آموزش به دردتون خورده باشه.

ضمنا، لطفا از مدل‌های تجاری به صورت غیرقانونی استفاده نکنید 😁

Share

استفاده از LLMها بعنوان سیستم‌عامل، آیا با نسل جدیدی از سیستم‌های عامل روبرو خواهیم شد؟

در یکی دو سال گذشته، هوش مصنوعی زایا یا همون Generative AI به شکل عجیب و غریبی رشد پیدا کرده و در تقریبا تمام عرصه‌ها از تولید متن، تصویر، موسیقی و حتی ویدئو و فایل‌های سه‌بعدی، استفاده‌های جالبی ازش شده. همچنین باید گفت که تقریبا حجم بسیار زیادی از این توجه، بخاطر ارائه ناگهانی ChatGPT بود و بعد از اون هم مدل‌های اوپن سورسی مثل لاما (و فرزندانش!).

در دنیای تولید چندرسانه‌ای هم که ناگفته نماند، مدل‌هایی مانند Stable Diffusion یا مانی، تا حد خوبی توجه مردم رو به خودشون جلب کردند و علاوه بر این که مورد توجه مردم عادی بودند، مورد توجه بازی‌سازان، طراحان و … هم قرار گرفتند و این خودش یعنی پذیرش ابزارهای جدید، چه بخواهیم و چه نخواهیم، صورت خواهد گرفت.

اما جای یک چیزی این وسط خالیه، اون هم اینه که «سیستم‌عامل» که شاید قدیمی‌ترین مفهوم زنده در رایانش شخصی بوده، چه تغییراتی رو برای پذیرش ابزارهای هوش مصنوعی، متحمل خواهد شد؟

سیستم‌عامل چیست؟

سیستم‌عامل یک لایه از نرم‌افزارهای سیستمیه که ارتباط بین سخت‌افزار و کاربر رو فراهم می‌کنه. در واقع تصور کنید اگر روی گوشی همراه شما iOS یا اندروید نباشه. یا مثلا لپتاپ و سیستم خانگی شما، مجهز به ویندوز یا مک یا لینوکس نباشه. چه استفاده‌ای ازشون میشه کرد؟ عملا هیچ.

در واقع سیستم‌عامل میشه بستری که ما بتونیم نرم‌افزارهای مختلف مثل فتوشاپ، تلگرام، آفیس، فایرفاکس و … رو اجرا کنیم و به نوعی تسهیل‌گر ارتباط بین نرم‌افزارها با منابع در دسترسشون میشه. حالا که می‌دونیم سیستم‌عامل چیه، یکم اون رو بشکافیم.

سفر به اعماق گنو/لینوکس

احتمالا اسم «لینوکس» یا «گنو/لینوکس» یا «اوبونتو» و امثالهم، به گوشتون خورده، نه؟ اگر از خوانندگان بلاگ من باشید که بیشتر از این‌ها به گوش شما خورده و احتمالا از BSD و Solaris و OpenIndiana و … هم خوندید 😁

گنو/لینوکس یک سیستم‌عامل کامله که از دو بخش تشکیل شده: گنو و لینوکس! حالا گنو چیه و لینوکس چیه؟ با هم بررسی می‌کنیم.

  • لینوکس: یک هسته یا کرنله که در ابتدای دهه ۹۰ میلادی، توسط شخص شخیص لینوس بندیکت تروالدز که در اون زمان ۲۱ سالش بوده، ساخته شده. این هسته سیستم عامل (kernel) وظیفه‌ش مدیریت فرایندها و سخت‌افزاره. در واقع این هسته، میاد می‌شینه وسط سیستم‌عامل و اون تعامل لازم رو با سخت‌افزار و فرایند‌ها برای ما تسهیل می‌کنه.
  • گنو: مجموعه‌ای از ابزارهاست که بعنوان بخشی از جنبش نرم‌افزار آزاد در سال ۱۹۸۳ میلادی به رهبری ریچارد متیو استالمن ساخته شده. گنو، سیستم‌عاملی بود استالمن به عنوان یک اکت اعتراضی نسبت به سیاست‌های AT & T در قبال کد منبع یونیکس، شروع به ساختش کرد.

حالا گنو/لینوکس چیه؟ خیلی ساده بخواهیم بگیم، گنو یک سری ابزارهای مورد نیاز کاربره و در فضای کاربر یا User Space اجرا میشه. اگر دوست دارید بیشتر در موردش بدونید، می‌تونید مستندات گنو و استانداردهای مربوطه رو مطالعه کنید.

ولی خب بذارید یکم ساده‌ترش کنیم. فرض کنیم که ما یک هسته سیستم‌عامل داریم که داره به خوبی و خوشی، با سخت‌افزار ارتباط می‌گیره و کارش رو می‌کنه. اما نیاز داریم که یوزر بتونه از طریقی، فرایندهای مد نظر خودش یا همون «برنامه‌»ها رو اجرا کنه. به همین خاطر نیاز به یک «پوسته» یا shell هم داریم. مثلا گنو، یک ابزار بسیار خوبی داره به نام bash که این کار رو انجام می‌ده.

از طرفی، اصلا وقتی برنامه رو نوشتیم، با چی باید اجراش کنیم؟ اینجا ابزارهایی مثل GNU Binutils خودشون رو نشون میدن. البته لازم به ذکره که با ابزارهایی مثل GNU Compiler Collection یا GCC هم برنامه‌ها رو می‌تونیم بسازیم.

خب الان فهمیدیم که کاربر، نیاز به فضای مختص خودش روی سیستم‌عامل داره. برای این که بتونه برنامه‌ها رو اجرا کنه، بسازه و تغییرشون بده. گذشته از این برای بررسی و پردازش بیشتر داده‌هایی که از شبکه میاد، داده‌هایی که در فرم‌های خاصی مثل تصویر و … داریم و …؛ نیاز داریم که این فضای کاربر رو داشته باشیم.

پس هوش مصنوعی چه؟ از آن نور وارد می‌شود

خب اینجا جا داره که ما بریم و کمی با مفاهیم و مطالب مربوط به هوش مصنوعی آشنا شیم.

چرا که احتمالا شما تا الان دارید پیش خودتون فکر می‌کنید که خب احتمالا این مطلب در مورد یک کلاینته که برای ابزارهای هوش مصنوعی نوشته شه و روی سیستم‌عامل ما نصب شه.

خیلی بی‌راه فکر نمی‌کنید البته، ولی بیایید کمی ابتدا LLMها رو بشناسیم و بعد بریم سراغ این که LLM OS یا «سیستم‌عامل مدل زبانی بزرگ» چطور کار خواهد کرد برامون 🙂

شناخت بهتر LLMها

قبلا در پست مربوط به مارال ۷ میلیارد پارامتری (لینک) و پستی که درش از چیرگی زبان انگلیسی روی دنیای AI شکایت و گله کرده بودم (لینک) در مورد LLMها صحبت کردم. اما بهتره که کمی در موردشون بیشتر با هم بدونیم.

LLM چیست؟

مدل‌های زبانی بزرگ (به انگلیسی Large Language Model) مدل‌ها و ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی هستن که با تکنیک‌های یادگیری عمیق مثل RLHF یا یادگیری تقویتی با بازخورد انسانی تربیت میشن. در واقع این مدل‌ها یک هدف بیشتر ندارند: بیشترین نزدیکی به زبان آدمیزاد.

یکی از دلایلی که مدل‌هایی مثل GPT-2 یا Bloom زمان خودشون خیلی ترکوندند، این بود که اون موقع بهترین شکل ممکن رو برای تولید زبان داشتند اما خب GPT-3 و LLaMa 3.1 و …؛ به شدت در این زمینه بهتر عمل کردند.

مدل‌های زبانی بزرگ، معمولا اینطوری کار می‌کنند:

همون‌طوری که می‌بینید، کاربر یه محتوایی رو برای LLM فراهم می‌کنه که اینجا گفته recite the first law و بعد مدل، اومده بر اساس داده‌ای که انسان‌ها پیش‌تر بهش دادند، یک سری کلمه پیشنهاد میده. مثلا اینجا، در حال بیان قوانین سه‌گانه رباتیک ایزاک آسیموفه.

اما از این موضوع بگذریم، یک بحث دیگر هم که LLMها به خوبی می‌تونن درکش کنن و این برمی‌گرده به تعداد متغیرهایی که در داده ورودی دیدن، ارتباط معنایی بین کلمات می‌تونه باشه که خب با توجه به این که عمده LLMها در حال حاضر Human Feedback یا بازخورد انسانی در مرحله پیش‌آموزششون دخیله، چیز عجیبی نیست و ناظرین انسانی، بهشون بازخورد لازم رو میدن.

کاربردهای LLMها

کاربردهای LLMها از چیزی که فکر کنید بسیار بیشتره. در حال حاضر بسیاری از پروژه‌هایی که به شکل‌های مختلفی دارند با «متن» سر و کله می‌زنن، به نحوی LLM رو وارد کار و زندگیشون کردند. به همین خاطر هم لازم به ذکره که نمیشه دسته‌بندی خاصی ارائه کرد و چیزی که در ادامه فهرست می‌کنم در واقع بیشترین کاربردهای مدل‌های بزرگه.

  • تولید محتوا برای وبلاگ، وبسایت و MVP
  • تولید محتوا برای ویدئوهای یوتوب و اینستاگرام
  • تولید کد
  • تولید داستان برای بازی‌های رایانه‌ای
  • تولید کدهای SQL
  • و …

همونطوری که می‌بینید، به شدت این عزیزان، در حال استفاده در زمینه‌های مختلفن و خب یکپارچگی این‌ها با سیستم‌های عامل هم خودش یک داستان جداست.

کدام سیستم‌عامل‌ها، به هوش مصنوعی مجهز شدند؟

در حال حاضر مایکروسافت با ارائه Copilot و اپل با ارائه Apple Intelligence تا حد خوبی، هوش مصنوعی رو به سیستم‌های عاملشون آوردند.

همچنین اگر اشتباه نکنم دو سه ماه پیش بود که مایکروسافت ایده‌ای به اسم Copilot+PC رو مطرح کرد که کوپایلت، بیاد و حرکات کاربر رو زیرنظر بگیره و بعد بهش پیشنهاد بده چطور می‌تونه بهتر از کامپیوترش استفاده کنه و خب می‌دونید چه فاجعه حریم‌ خصوصی می‌تونست بشه!

اما در حال حاضر، این که LLMها بتونن سیستم‌عامل رو «کنترل کنن» چیزیه که در حد چندین پروژه آزمایشگاهی مونده و به اون شکل، تجاری‌سازی نشده. چیزی که این همه تا اینجا در موردش خوندید و از اینجا به بعد قراره تازه جذاب باشه :))

رویای کارپاتی: سیستم‌عامل مبتنی بر LLMها

چندی پیش، آندره کارپاتی (که از بزرگان هوش مصنوعی و علوم کامپیوتره) در یوتوب ویدئوی با عنوان مقدمه‌ای بر LLMها منتشر کرد و چیزی حدود یک ساعت در مورد پتانسیل‌های این مدل‌ها، حرف زد و در نهایت ایده LLM OS رو مطرح کرد 🙂

سیستم‌عامل مبتنی بر LLM چطور قراره کار کنه؟

خب بیایید بریم به همون گنو/لینوکس. وقتی شما «ترمینال» رو باز می‌کنید، قراره چه اتفاقی بی‌افته؟ آفرین قراره shell رو ببینید. بعدش چه اتفاقی می‌افته؟ شما شروع می‌کنید به وارد کردن دستورات سیستم‌عامل. مثلا با دستور ls می‌تونید بیایید و محتویات یک پوشه رو ببینید.

حالا فرض کنید جای این که دستورات ترمینال لینوکس رو حفظ کنید، به فارسی یا انگلیسی، برای کامپیوترتون توضیح بدید. این دقیقا میشه کاری که LLM قراره در سیستم‌عامل برای ما انجام بده.

چطور این اتفاق می‌افته؟ در اکثر زبان‌های برنامه‌نویسی ما قادر هستیم که از subprocessها استفاده کنیم. یعنی با کمک subprocessها و LLM می‌تونیم اینطوری کار رو پیش ببریم:

  • شما به سیستم‌عامل می‌گید که «برنامه X رو باز کن»
  • سیستم‌عامل از طریق یک رابط متنی یا صوتی، این دستور رو از شما می‌گیره و به LLM ارسال می‌کنه.
  • حالا LLM طوری تنظیم شده که اون رو به یک subprocess تبدیل کنه و اجراش کنه، کد مربوطه رو تولید و اجرا می‌کنه.
  • بعد از اجرا، برنامه X اجرا میشه (اونطوری که ازش خواستید) و نتیجه توسط LLM به شما گفته میشه.

خیلی دقیق بخواهید بهش نگاه کنید، میشه شبیه چیزی مثل Jarvis در فیلم‌های Iron Man یا حتی «سامانتا» در Her. حتی میشه گفت تا حد خوبی شبیه The Machine در سریال Person of Interest هم هست.

چالش‌های LLM OS

اما این ایده هم مثل سایر ایده‌های هوش مصنوعی، خالی از ایراد و چالش نیست. چندتا از چالش‌های بزرگش رو با هم بررسی کنیم:

  • LLM های قابل اجرا روی سیستم‌های شخصی معمولا خوب نیستن. خوب هم باشند معمولا به شدت کُند هستند.
  • LLMهای خوب، عمدتا باید از طریق وب در دسترس باشند.
  • این که افسار کامپیوتر رو بدیم دست یک موجودیت آنلاین، کمی با ایده حریم خصوصی در تضاده، بخصوص اگر بخواهیم این پروژه رو مبتنی بر لینوکس یا BSD پیش ببریم.

همین سه چالش کافیه تا فعلا چنین چیزی رو به درستی نتونیم داشته باشیم. با این که تلاش‌هایی هم در موردش شده.

جمع‌بندی

در نهایت باید گفت که ما کم کم به سمتی می‌ریم که کل «رابط کاربری» ما خلاصه بشه در «زبان». یعنی عمده رابط‌های کاربری از ما متن یا صدا بگیرند و تبدیلش کنن به کارهایی که ازشون خواستیم و خب این اتفاق خوبی می‌تونه باشه.

و خب با ظهور LLMها و پیش‌رفت زیرساخت‌های سخت‌افزاری، این امر با سرعت بیشتری در حال به وقوع پیوستنه و شما احتمالا تا چند سال دیگر، بتونید توزیعی از لینوکس رو نصب کنید که چنین امکانی در اختیارتون بذاره 🙂 یا روی مک و آیفونتون چنین امکانی داشته باشید.

در کل، پیشرفت جامعه بشری به کمک AI انتهای جالبی خواهد داشت، البته به شرط این که براش انتهایی بشه متصور شد!

موفق و خندون باشید.

Share

مارال‌چت آمد، ربات تلگرامی با مدل مارال هفتاد میلیارد پارامتری

زمستان پارسال، نخستین نسخه آلفای مدل بزرگ زبانی مارال را معرفی کردیم. یک مدل ۷ میلیارد پارامتری مبتنی بر Mistral که روی دیتای فارسی، تنظیم شده و در دسترس شماست. مارال در نسخه‌های اولیه، به شدت ضعیف عمل می‌کرد و خب البته در نسخه‌های اولیه، این موضوع اصلا چیز عجیبی نیست.

اما بعد از چندماه و با عرضه LLaMa 3 در نسخه‌های ۸ و ۷۰ میلیارد پارامتری توسط شرکت متا (فیسبوک سابق)، اوضاع کمی متفاوت شد. این مدل در پایه خودش، درک خوبی از زبان فارسی داره و Fine Tune کردنش روی زبان فارسی، کمی راحتتر شده. گذشته از این، درک بهتری از معنای متون هم داره و در خیلی از وظایف مثل کدنویسی، تولید متن و … به خوبی می‌تونه کمک کنه.

مارال‌چت

نسخه جدید مارال، که روی داده‌های «دنبال کردن دستورالعمل» یا Instruction following آموزش دیده، اسمش «مارال‌چت» بوده و اصولا یک نمونه مشابه ChatGPT به حساب میاد. از اونجایی که در حال حاضر در فاز MVP و Proof of Concept به سر می‌بره، بستر مورد نظر تلگرام انتخاب شد. این ربات در حال حاضر در تلگرام در دسترس شماست.

مارال‌چت، در دو نسخه ساخته شده یکی ۸ میلیاردی و دیگری ۷۰ میلیاردی که در حال حاضر، تصمیم و ترجیح بر آن بوده که مدل مدتی آزمایش بشه و پس از آزمایش، وزن‌های مدل‌ها در اختیار دوستانی که مایل به self hosting مدل هستند، قرار بگیره. به همین دلیل این مدل تا اطلاع ثانوی اوپن سورس نخواهد شد. اخبار انتشار سورس و وزن مدل هم در همین وبلاگ به زودی منتشر میشه.

دسترسی به ربات در تلگرام

برای این که به مارال‌چت دسترسی داشته باشید، فقط کافیه که از این لینک بهش مراجعه کنید. بعد از start زدن، مثل سایر ربات‌ها می‌تونید به سادگی ازش استفاده کنید.

امکانات ربات

ربات در حال حاضر دو قسم امکانات ارائه می‌ده، اول بپردازیم به امکانات پریمیوم یا پولی ربات که شامل اتصال به اینترنت و همچنین ویژن (پردازش تصویر) میشه.

اما امکانات رایگان ربات که در حال حاضر قادر به استفاده ازش هستید شامل این موارد میشه:

  • چت متنی: مانند ChatGPT و Poe و Gemini و … می‌تونید برای ربات پیام متنی ارسال کنید و پاسخ متنی هم دریافت کنید.
  • چت صوتی: اگر به ربات Voice Message ارسال کنید، ربات هم به شما پیام صوتی ارسال می‌کنه و پاسختون رو میده.
  • ساخت تصویر: ربات مارال به کمک پلتفرم هوش مصنوعی مانی، قادر به ساخت تصاویر با کمک هوش مصنوعی هم هست.

پیگیری اخبار مارال‌چت

به جهت پیگیری اخبار و اطلاع‌رسانی‌های مارال‌چت، می‌تونید به کانال اطلاع‌رسانی مارال‌چت در تلگرام بپیوندید. همچنین می‌تونید در گروه بازخوردها هم عضو بشید و بازخوردتون رو نسبت به نحوه پاسخ‌دهی و کیفیت پاسخ‌ها، اعلام کنید.

پروژه‌های بعدی

پروژه‌هایی مثل مانی، موسیقا (لینک پست بلاگ در موردش اینجاست) و مارال‌چت، پروژه‌هایی بودند که بدون تامین زیرساخت توسط اسپانسرهایی چون ایران‌سرور، تولیدشون برای ما غیرممکن بود. پروژه‌های بعدی ما هم عموما قراره در همین فضای هوش مصنوعی زایا و … باشند و خب اخبار خوبی رو در این تابستان، برای شما خواهیم داشت.

سخن آخر

در آخر، باید گفت چندسالی میشه که فضای هوش مصنوعی رو دارم رصد می‌کنم و هربار می‌بینم که چقدر پتانسیل هست و چقدر میشه در صنایع و موضوعات مختلف، کارهای هیجان‌انگیز و به قولی خفن کرد! و خب این موضوع هم به نوبه خود، می‌تونه کار کردن در این حوزه رو جذاب‌تر کنه.

از طرفی، مشخصا هنوز خیلی‌ها use case درستی برای AI در صنایع و مشاغل و صنف خودشون پیدا نکردند و این خودش می‌تونه تا حد زیادی، مشکل‌ساز بشه. اما خب لازم به ذکره که این use caseها معمولا وقتی به بار می‌شینن که ابزارهایی مانند مارال‌چت یا مانی ساخته بشند و افراد بتونن استفاده‌ای در صنعت خودشون برای این موضوعات پیدا کنند. امیدوارم که از مارال‌چت و امکاناتش استفاده کنید و برای شما، مفید واقع بشه 🙂

موفق باشید.

Share

با موسیقا، رویای خود را بنوازید!

در سال گذشته، پلتفرم هوش مصنوعی مانی را معرفی کردم که معادل یا بعبارت بهتر، رقیبی برای میدجرنی به حساب می‌آمد. اما امسال، با یک غافلگیری تازه طرف هستیم.

موسیقا، پلتفرمی مبتنی بر تکنولوژی هوش مصنوعی زایا یا Generative AI است که به شما کمک می‌کند تا آنچه در ذهن دارید را با چند کلیک، به موسیقی آن هم در ژانرهای مختلف مانند امبینت، الکترونیک، پاپ و … تبدیل کنید.

نحوه استفاده از موسیقا

برای استفاده از موسیقا، ابتدا به وبسایت موسیقا به آدرس musiqa.ir بروید، سپس، منتظر بمانید تا مدل روی سیستم شما لود شود (بهتر است با رایانه شخصی خود به این وبسایت مراجعه کنید چرا که ممکن است گوشی‌های همراه شما سخت‌افزار لازم برای اجرای این مدل را نداشته باشند).

مدل حدود ۶۵۵ مگابایت حجم داشته و دانلود آن بسته به نوع اتصال اینترنتی شما، می‌تواند مدت زمان زیادی را صرف کند، اما این دانلود فقط یک بار انجام می‌شود و پس از آن نیازی به دانلود مجدد مدل نخواهیم داشت.

پس از دانلود مدل، یکی از پرامپت‌ها (داخل کادرهای زردرنگ) را انتخاب کرده و یا پرامپت مورد نظر خود را نوشته، سپس دکمه Let’s Party را بفشارید.

بسته به سخت‌افزار خود، صبر کنید تا موسیقی مورد نظرتان تولید شود!

نمونه موسیقی تولید‌شده با موسیقا

حامیان پروژه

شرکت محترم ایران‌سرور، از نیمه دوم سال ۱۴۰۲ هجری خورشیدی، با تامین زیرساخت برای پروژه‌های مانی، وکنتور و موسیقا به نخستین و بزرگترین حامی این استارتاپ تبدیل شده است.

همچنین، مفتخریم اعلام کنیم که برای تامین زیرساخت پروژه‌های دانشجویی شما نیز، آماده ارائه سرویس‌های نوت‌بوک با GPU با همکاری ایران‌سرور هستیم.

Share

پارچ، روحی تازه در کالبد اکوسیستم گنو/لینوکس ایران

اگر شما هم از «قدیمی»های جامعه نرم‌افزار آزاد و متن‌باز ایران باشید، احتمالا با خیلی از پروژه‌هایی که هدفشان ساخت یک توزیع گنو/لینوکس متناسب با نیاز روز کاربر بوده، آشنایید. چرا که به درازای تاریخ ورود گنو/لینوکس به ایران، تلاش برای ساخت توزیع ایرانیزه‌شده هم بوده.

اما متاسفانه، یک نگاه اجمالی به دیستروواچ (لینک) می‌تونه به ما نشون بده که تمامی این پروژه‌ها در نقطه‌ای متوقف شدند. البته لازم به ذکره که پروژه‌هایی مانند زمین، کاپریس و جبیر هم بودند که متاسفانه در دیستروواچ مدخل مرتبط با خودشان را نتونستن داشته باشن.

اما چند وقت پیش، توجهم به پروژه‌ای جلب شد که اتفاقا کاملا زنده‌ست و خیلی هم خوب داره پیش میره. پروژه‌ای با نام «پارچ‌لینوکس» که در واقع ترکیبی از واژه‌های Persian و Arch Linux می‌تونیم در نظر بگیریم. این ترکیب، موجب ساخت یک اسم بامزه هم شده که به نظرم این خودش می‌تونه تا حد خوبی، ارزش برندینگ خلق کنه برای این محصول. برای دریافت این توزیع و اطلاعات بیشتر می‌تونید به وبسایتش (لینک) مراجعه کنید.

آشنایی اجمالی با آرچ

احتمالا اگر کاربر گنو/لینوکس باشید، اسم آرچ رو به وفور شنیدید. یک توزیع نه‌چندان دوست‌داشتنی که بخاطر مدل عرضه «غلتان» معروفه. البته گذشته از اون، بخاطر این معروفه که همه چی رو «ساده» نگه داشته و از قاعده KISS پیروی می‌کنه.

در واقع، اگر شما در این زمینه تازه‌کار باشید، آرچ رو اصلا و ابدا نمی‌تونید بدون کمک یک حرفه‌ای‌تر، ویدئو یا مستند خاصی نصب کنید. اما خب از طرفی هم آرچ امکانات جالبی داره (مثل AUR) و به نسبت توزیع‌های سنتی‌تر (دبیان مثلا) در بعضی سخت‌افزارها می‌تونه کارکرد بهتری از خودش نشون بده.

یکی از دلایلی که تعداد نسبتا خوبی توزیع مبتنی بر آرچ‌لینوکس داریم، دقیقا همینه. توزیعیه که چیزهای خوبی برای عرضه داره ولی خب در دسترس همه نیست. به همین خاطر هم خیلی از افرادی که بیشتر من و شما با آرچ آشنان، اومدند و توزیع‌هایی ساختند که به ما هم کمک کنه ازش لذت ببریم.

بریم سراغ پارچ!

من به سهراب (سازنده پارچ) قول یک «نقد منصفانه» دادم و خب، اینجا هم می‌ریم که به صورت منصفانه نقدشون کنیم.

اول بگم که با شناختی که از پروژه پیدا کردم، سازندگان توزیع، روی KDE بیشتر مانور دادند و وقت گذاشتن (و البته این به معنای بد بودن سایر نسخه‌ها نیست) و اگر سیستم خوبی دارید، به نظر من بهتره مستقیم برید سراغ این نسخه.

من از اونجایی که میخواستم روی ماشین مجازی تست کنم و بعد به یک لپتاپ قدیمی ببرمش، نسخه XFCE رو دانلود و نصب کردم.

برخوردهای اولیه

پس از این که تصویر ISO پارچ رو بوت کردید، این صفحه به شما نمایش داده میشه:

طرح پس‌زمینه، جذاب و ایرانیه. معمولا خیلی از توزیع‌های مشابه روی این صفحه پس‌زمینه خاصی نمی‌ذارند. پس این هویت بصری، به نظرم تا اینجا یک نقطه قوت برای این توزیع بوده.

پس از این که گزینه اول رو انتخاب کنیم، به این صفحه می‌رسیم:

اینجا برام جالب بود. عموما XFCE در چنین توزیع‌هایی، پنلی به تقلید از ویندوز در پایین صفحه دارند، یا این که نرم‌افزارهایی مثل cairo-dock یا Plank رو پایین صفحه قرار میدند و پنل رو به بالا منتقل می‌کنند (به تقلید از macOS) که خب در اینجا کلا شکل متفاوتی از پنل xfce رو شاهدیم. پنل که گوشه سمت چپ صفحه نمایش قرار گرفته و امکان خوبی برای استفاده از فضای افقی مانیتور فراهم می‌کنه.

مورد بعدی، Welcome Screen جذاب این توزیعه. این هم از مواردیه که در توزیع‌هایی مثل پارچ، خیلی کمتر به چشم میخوره. ولی خب تا اینجا پارچ بسیار فراتر از یه ریمستر ساده از آرچ خودش رو نشون داده.

نصاب

مثل خیلی از توزیع‌های این روزها، پارچ هم از کالامارس برای نصب خودش روی دیسک شما استفاده می‌کنه و خب وقتی لوکیشن شما رو بر اساس IP ایران تشخیص بده، فارسی میشه و سیستم‌عامل هم فارسی نصب می‌کنه.

در نصاب تفاوت خیلی زیادی با سایر توزیع‌ها مشاهده نمی‌کنیم که این هم می‌تونه یک نقطه قوت محسوب بشه. چرا که حس آشنایی برای کاربرانی که از سایر توزیع‌ها میان داره.

به همین خاطر، نماگرفت‌های بیشتری از نصاب اینجا قرار نمی‌دم.

پروسه نصب، حدود ۳-۴ دقیقه طول می‌کشه و بعد از اون به این صفحه می‌رسیم:

و اینجاست که با یک ریبوت، به دنیای پارچ می‌ریم 🙂

تست پارچ پس از نصب

راستش یکم نقدم اینجا قراره تند بشه به چندین دلیل. نخستین دلیل اینه:

وقتی در syslinux که موقع بوت شدن ISO دیدیم اون پس‌زمینه زیبا به چشم میخوره، انتظار داشتم در گراب هم همون شمایل رو ببینم. با توجه به این که VirtualBox دارم انتظار لود شدن کامل plymouth نداشتم (اگر توزیع داشته باشه) ولی انتظار گراب زیباتری رو داشتم. گرچه پس‌زمینه گراب فقط یه عکسه و تغییری در کارکرد سیستم نداره.

اما مشکل اصلی من، بعد از بوت شدن شروع شد. پروسه بوت، کاملا درست طی شد ولی SDDM (مدیر نمایشگر) درست کار نکرد و مجبور شدم با یکم دانش لینوکسی‌ای که داشتم، وارد محیط گرافیکی بشم.

البته نکته خوب اینجاست که این مورد رو سریعا به سازندگان توزیع اطلاع دادم و راه‌حل سریعی براش ارائه دادند و از اون گذشته، در برنامه قرار دادند که در ریلیزهای بعدی این مشکل پیش نیاد. این پشتیبانی جامعه‌محور، برای من جالب و تحسین‌برانگیز بود.

محیط گرافیکی و عملکرد آن

خب، پس از فیکس کردن SDDM چنین صفحه‌ای رو می‌بینیم:

و پس از ورود پسورد، به محیط زیبای XFCE وارد می‌شیم:

برای تست یه سری موارد هم، ترمینال رو باز کردم و GIMP رو روی پارچ نصب کردم و همه‌چی خیلی خوب و روان پیش می‌رفت.

جمع‌بندی

برخلاف خیلی از توزیع‌های جدیدی که هرروز ایجاد می‌شن، پارچ تا حد خیلی خوبی حرف برای گفتن داره. یکی از دلایلش هم اینه که سیستم پایداری خوبی داره و تا الان، خبری از این که سیستم کلا از کار بیفته یا سر نصب بسته‌ها کرش کنه؛ نبوده.

در کل تجربه بسیار خوبی برای من رقم زد، آن هم در ویرچوال باکس مک (که احتمالا می‌دونید بلای عالمه) اما خب من رو داره قلقلک می‌ده که بعنوان سیستم‌عامل اصلی کامپیوتر قدیمی، ازش استفاده کنم.

حتی با توجه به سخت‌افزار لپتاپ قدیمی (پردازشگر i5 نسل چهارم و ۱۶ گیگابایت حافظه) عجیب نیست که نسخه‌های KDE یا GNOME هم بتونم بدون مشکل اجرا کنم. قطعا پس از نصب روی ماشین واقعی هم نقد مجددی بر این توزیع، خواهم نوشت.

در پایان و بعنوان حسن ختام هم باید بگم که مایه خوشحالیه که در شرایطی که هیچ‌کس به فکر جامعه نرم‌افزار آزاد نیست، چنین پروژه‌هایی زنده هستند و به باقی دوستان، امید می‌دن.

موفق و موید باشید.

Share

مارال اینجاست، مدل ۷ میلیارد پارامتری با پشتیبانی از زبان فارسی

در دنیایی که AI و بخصوص از نوع Generative به شدت در اون مهم شده، یکی از مسائل بزرگی که باهاش روبرو هستیم، چیرگی زبان انگلیسی بر جویه که ساخته شده.

من در مطلب پیشینم، در مورد چیرگی زبان انگلیسی بر دنیای هوش مصنوعی نوشته بودم که می‌تونید بخونید و ببینید که چه مشکلاتی وجود دارند که داریم باهاشون دست و پنجه نرم می‌کنیم.

اما خب، الان قضیه کمی متفاوت شده و ما در این مطلب قراره «مارال» رو بررسی کنیم، هم این که ایده‌ش از کجا آمد و هم این که چیه و چه فرق‌هایی با تلاش‌های پیشین داره و هم این که در کل مزیتش چیه.

مارال هفت میلیارد پارامتری و مزایای آن

در تابستان امسال یا دقیق‌تر بگم روز ۱۵ تیر ۱۴۰۲، من رویدادی با نام Summertime AI برگزار کردم. رویداد برای معرفی چندین ابزار هوش مصنوعی بود و من اشاره‌ای به ابزاری به اسم «مارال» کردم.

مارال در اون زمان، قرار بود یک GPT2 تیون شده روی زبان فارسی باشه، اما خب بعد از کمی تحقیق و تفحص در مورد این مدل، فهمیدم که خیلی پیش‌تر از ما، افرادی بودند که این مدل رو با زبان فارسی تیون کنند.

حقیقتا GPT2 هرقدر هم ساختار خوبی داشت، ظاهرا مدل مناسبی برای این موضوع نبود!

اما راه‌حل رو کمی بعدتر، پیدا کردیم. در ادامه، قراره در مورد این راه‌حل صحبت کنیم و ببینیم که مارال چیه و چه مزایایی داره و برای توسعه بهترش، باید چه کارهایی کنیم.

مارال چیه؟

مارال، یک مدل بزرگ زبانی یا LLM بر مبنای مدل Mistral 7B (لینک) و تیو‌ن‌شده برای زبان فارسیه. این مدل، به صورت «پیروی از دستورالعمل» یا Instruction Following کار می‌کنه و نتایجی که تولید می‌کنه هم تقریبا هم‌ارز GPT-3.5 هستند.

مارال در حال حاضر در نسخه ۷ میلیارد پارامتری عرضه میشه، همچنین به صورت یک adapter برای Mistral هم قابل استفاده‌ست که اگر شما پیش‌تر مدل میسترال رو جایی داشته باشید، صرفا با استفاده از آداپتور مارال، بتونید ازش استفاده کنید.

همچنین مدل و جزییاتش در این لینک موجودند.

مزایای مارال نسبت به مدل‌های فارسی قبلی چیه؟

برای درک این موضوع، باید تا حد زیادی عقب بریم. ببینیم اصلا از کِی، بحث پردازش زبان طبیعی یا NLP فارسی، خیلی داغ شد. راستش رو بخواهید از زمانی که شخصا به یاد دارم، بحث پردازش و نمایش زبان فارسی، بحث داغی بود.

حتی میشه گفت چالش‌های بسیار زیادی هم در این حوزه وجود داشت. کم‌کم با پیشرفت اینترنت، این موضوع هم بهبود پیدا کرد. ناگفته نماند که البته حتی حضور فونت‌های آزاد فارسی مانند وزیرمتن (جا داره اینجا هم یادی کنیم از صابر راستی‌کردار عزیز) هم تاثیر بسزایی در این امر گذاشتند.

اما بحث Text Generation چطور؟ این بحث به صورت خاص در همون سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ که در دنیا مدل‌های LSTM و GPT-2 خیلی مطرح بودند، پا گرفت. بسیاری از اشخاص و شرکت‌های ایرانی، به سمت تولید مدل رفتند. در ادامه، دوتا از این مدل‌ها که «اختصاصا» برای زبان فارسی ساخته شدند رو بررسی و مشکلاتشون هم مطرح می‌کنم.

مدل‌های تجاری

در حال حاضر، تنها مدلی که به صورت تجاری در دسترسه، مدل وبسایت «خودنویس»ئه که خب، این مدل علیرغم این که خروجی‌های بسیار خوبی می‌تونه تولید کنه، تجاریه و نمیشه خیلی بررسی دقیقی روش داشت.

علاوه بر اون، خروجی‌هایی که تولید می‌کنه من رو یاد خروجی مدل‌هایی مانند GPT NeoX 20B و GPT J 6B میندازه و خب با توجه به قدمت این وبسایت، این موضوع کاملا طبیعیه.

یکی از مشکلاتی که مدل‌هایی مثل GPT J دارند، اینه که علاقه خاصی به تکرار خودشون دارند، البته این مشکل تا حدی هم به Tokenizer های مدل‌ها برمی‌گرده که برای زبان فارسی، مناسب‌سازی نشدند.

مدل‌های آزاد

اما در حین جستجو، تونستم دو مدل آزادی که اختصاصا برای فارسی ترین شدند رو پیدا کنم که در ادامه در موردشون کمی توضیح خواهم داد.

  • مدل ParsGPT: این مدل، دقیقا GPT2 اون هم نسخه ۱۴۲ میلیون پارامتری بود که روی دیتای فارسی ترین شده، گرچه دقت نسبتا خوبی در تولید محتوای فارسی داره، اما دو تا مشکل بزرگ داشت. اول، این که طبق معمول عادت به تکرار خودش داره (این مساله رو در ادامه در موردش صحبت خواهم کرد) و دوم این که از یه جایی به بعد، دقیقا مطالب بی‌ربط به پرامپتی که داده شده تولید می‌کنه. مثلا ممکنه از یه مطلبی پیرامون هوش مصنوعی، برای شما متن یک خبر مرتبط با وزارت خارجه بورکینافاسو تولید کنه!
  • مدل GPT2 Medium Persian: این مدل باز کمی بهتر بود. مدل بزرگ‌تر و با حدود ۳۰۰ میلیون پارامتر. اما مشکل به طور واضح، دیتایی بود که مدل باهاش pretrain شده. به قول معروف روی «آشغال‌های سئوشده وب فارسی» ترین شده و احتمال این که مطالب خلاف واقع تولید کنه بسیار بالاست. گذشته از این، هنوز مشکل تولید محتوای بی‌ربط هم در این یکی مدل به چشم میخورد.

پس راه‌حل این بود که یک مدل جدیدتر با پایه جدیدتر ساخته بشه. خوشبختانه دوستی به نام سینا رشیدی، دادگان آلپاکای فارسی رو ایجاد کرده که ازش برای ترین کردن این مدل، استفاده کردیم.

و اگر بخواهیم مزایای مارال رو نسبت به مدل‌های پیشین بگیم:

  • دیتاست بهتر
  • پارامترهای بیشتر
  • مدل پایه جدیدتر
  • خروجی‌های بهتر

خواهند بود.

مزایای مارال نسبت به مدل پایه‌ش (Mistral 7B) چیه؟

اولین روزی که از میسترال استفاده کردم متوجه شدم نسبت به مدل‌های قبلی مثل LLaMa, LLaMa2, StableLM 7B و Vicuna و امثالهم، درک بهتری از الفبای فارسی/عربی داره.

این نشان از این بود که این مدل، قابلیت فهمیدن فارسی داره ولی به قدر کافی مطلب فارسی ندیده. به همین خاطر دست به فاین‌تیون کردنش روی دیتاست فارسی زدم.

مزیت این مدل نسبت به میسترال، اینه که فارسی رو از لحاظ ساختار و معنا درست‌تر می‌فهمه و می‌تونه خروجی بسیار بهتری در زبان فارسی تولید کنه. نکته جالب اینه که زبان انگلیسی هم همچنان می‌فهمه، پس یک مدل Bilingual داریم که می‌تونیم در آینده، ازش استفاده‌های باحالی کنیم.

بذارید خیلی خلاصه بگم، مارال، تمام خوبی‌های میسترال رو داره بعلاوه درک خوبی از زبان شیرین فارسی. البته ناگفته نماند که در بخش بعدی مشکلاتی که در نسخه آلفا داشتیم رو هم لیست کردم و براتون نوشتم 🙂

در حال حاضر چه مشکلاتی ممکنه در استفاده از مارال پیش بیاد؟

  • مدل در هذیان‌گویی (Hallucination) بسیار خوبه. البته، این مشکل تقریبا تمام مدل‌های زبانیه و با گذر زمان، میشه حلش کرد.
  • مدل علاقه زیادی به تکرار خودش داره 😁
  • نتایج مدل در حال حاضر خیلی factual نیستند و می‌تونه misinformation تولید کنه.
  • مدل خیلی بزرگه و با همه سخت‌افزارها قابل اجرا نیست (البته با کد ۸ بیتی که ارائه کردیم قابل اجرا میشه)
  • فرمت پرامپتش، کمی مناسب نیست و نیازه که شروع و پایان جملات به مدل آموزش داده شه.

چه چیزی برای توسعه بهتر مارال لازمه؟

  • دیتاست بهتر (نه الزاما بزرگتر) و حتی شاید دیتاست‌های تخصصی
  • ترین شدن tokenizer روی زبان فارسی

چطور از مارال استفاده کنم؟

چنانچه قصد دارید از مارال استفاده کنید، کدهای اجرای مارال روی GPU رو در این لینک قرار دادیم. می‌تونید این کدها رو روی سیستم خودتون یا در Google Colab اجرا کنید.

جمع‌بندی

پس از این که یک ترین موفق روی Stable Diffusion و ساخت مدل «مانی» که البته در این مطلب در موردش توضیح داده بودم، باعث شد که پلتفرم هوش مصنوعی مانی رو راه‌اندازی کنم و به نوعی یک AI company تشکیل بدم، مسیرم به شکلی تغییر کرد که پشتیبانی بهتر و بهتر از زبان شیرین فارسی رو بتونم به این مدل‌ها اضافه کنم.

در حال حاضر، کاربردهای زیادی برای مدل بزرگ زبانی فارسی مانند مارال میشه متصور شد. گذشته از ربات‌های پشتیبان (که با متد RAG ساخته میشن) میشه به کاربردهای بسیار بیشتری هم برای این مدل فکر کرد. دوست دارم بدونم شما چه فکری در مورد این مدل دارید؟

در پایان هم ممنونم از وقتی که گذاشتید و این مطلب رو خوندید. امیدوارم این مطلب، برای شما مفید بوده باشه. موفق و موید باشید 🙂

Share