بایگانی برچسب: s

چگونه در ده دقیقه، یک فراجستجوگر بسازیم؟

چندین روز پیش، شخصی در لینکدین خبری از ساخته شدن یک فراجستجوگر داده بود که به شخصه برای من موضوع جالبی بوده همیشه. منتها طبق عادات مالوف هموطنانمون، بزرگ حرف زدن و زیادی مبالغه‌کردن هم می‌شد در اون حرف‌ها دید. چیزی که ساخته شده بود اینطور توضیح داده شده بود که:

فراجستجوگر ساخته شده توسط تیمی از بهترین متخصصان که در یک دانشگاه خاص درس خواندند (که خب همین جملات، بدون توجه به اسم دانشگاه و موسسه و … معمولا پرچم قرمزی در بحث تولیدات ملی و بومیه) به این شکل کار می‌کنه که نتایج جستجو رو از وبسایت‌های معروف به موتور جست و جو مانند گوگل، داک‌داک‌گو، بینگ و … برمی‌گردونه و رد پای شما رو از جست و جو حذف می‌کنه.

وقتی این رو خوندم، فهمیدم که با یک فراجستجوگر یا metasearch engine روبرو هستیم و خب گفتم بد نیست که با هم یکی بسازیم. قبل از هرچیزی، اگر نمی‌دونید فراجستجوگر چیه، می‌تونید به اینجا مراجعه کنید و تعریفش رو بخونید. برای ادامه دادن به مطالعه این مطلب هم لازمه که کمی لینوکس و مدیریت سیستم بلد باشید.

آشنایی با searx

خب searx یک نرم‌افزار آزاده که هدفش، بهبود تجربه جست و جوی افراد در اینترنته. این نرم‌افزار، به دو صورت قابل دسترسیه. اول این که تعدادی نمونه عمومی داره (لینک نمونه‌های عمومی در اینجا قرار گرفته) و هم به صورت «خودمیزبان» یا همون self-hosted. متد خودمیزبان یعنی شما به عنوان کاربر، می‌تونید به صورت رایگان یا با پرداخت پول (بسته به مدل کسب و کار و توسعه اون پروژه خاص)، اون نرم‌افزار رو روی هاست یا سرور مورد نظر خودتون نصب کنید.

در این آموزش، قراره با کمک یک سرور لینوکسی، یک زیردامنه، یک کارساز وب و داکر؛ یک فراجستجوگر ساده رو به کمک هم بیاریم بالا. به این شکل می‌تونیم هم یک نمونه عمومی عرضه کنیم، هم این که دیتای کمتری در اختیار شرکت‌هایی مثل گوگل یا مایکروسافت بذاریم.

ساخت فراجستجوگر

برای ساخت فراجستجوگر خودمون، نیاز به موارد زیر داریم:

  • سرور لینوکسی. من شخصا از اوبونتو ۱۸.۰۴ استفاده کردم. برای پردازش بهتر نتایج و نخوردن به مشکل تحریم و …؛ بهتره که سرور داخل ایران هم نباشه. به همین خاطر، من از سرور هلند استفاده کردم (کشور محل قرارگیری سرور، کاملا به خودتون بستگی داره).
  • یک دامنه یا زیردامنه. برای این پروژه من از searx[dot]haghiri75[dot]com استفاده کردم.
  • کمی آشنایی به کارهای سروری. اگر آشنایی خاصی ندارید هم مهم نیست! در حد لزوم در این مطلب یاد می‌گیرید 😁

آماده‌سازی سرور

وقتی سرور رو از ارائه‌دهنده سرور تحویل گرفتیم (با فرض اوبونتو/دبیان بودنش) نیازه تا اول لیست بسته‌های اون رو کمی به روز کنیم:

sudo apt update

و اگر لازم شد، کل سیستم‌عامل هم یک بار به‌روز می‌کنیم:

sudo apt full-upgrade

بعد از این که این اتفاقات رخ داد، یک دور سرور رو ریبوت می‌کنیم و پس از بوت شدن مجدد و اتصال به سرور، چند بسته نصب می‌کنیم:

sudo apt install nginx python3-certbot-nginx docker.io

خب ببینیم این بسته‌ها برای چین؟

  • nginx: این بسته، وب‌سرور یا همون کارساز وب ماست. چیزی که باعث میشه ما بتونیم بدون مشکل، یک وبسایت یا نرم‌افزار تحت وب رو استفاده کنیم.
  • python3-certbot-nginx: از این بسته استفاده خواهیم کرد تا یک گواهی SSL برای وبسایت خودمون بگیریم.
  • docker.io: داکر یک سیستم کانتینرییزشنه. در واقع نرم‌افزارها رو داخل بسته‌های کوچولو قرار می‌ده و همه ملزوماتشون اونجاست. فقط تنها موردی که داره، اینه که از هسته سیستم عامل استفاده می‌کنه برای مدیریت فرایندها (در واقع تفاوتش با ماشین مجازی همینه).

حالا ما سرور رو آماده کردیم. گام بعدی چیه؟

آماده‌سازی دامنه

برای آماده‌سازی دامنه، کافیه که یک رکورد A با IP سرور مورد نظر ایجاد کنید. البته در بعضی موارد از CNAME هم میشه استفاده کرد اما اینجا چون سرور از وبسایت جدا بود، یک A تعریف شد. بعد از این که رکورد رو تعریف کردیم، باید ۵ تا ۱۰ دقیقه صبر کنیم تا عموم DNS Server های اینترنت، بشناسنمون. بعدش می‌تونیم به کارمون ادامه بدیم.

حالا ۱۰ دقیقه گذشت و یک قهوه هم خوردیم و آماده‌ایم که مرحله بعدی رو انجام بدیم.

دریافت گواهی SSL

خب دریافت گواهی SSL هم بسیار ساده‌ست. کافیه این دستور رو در سرور اجرا کنید (و دامنه من رو با دامنه خودتون عوض کنید):

sudo certbot -d searx.haghiri75.com --nginx

در این مرحله شما باید آدرس ایمیلتون رو وارد کنید و به چند سوال هم پاسخ بدید. در کل همه‌چیز با یک wizard اتفاق میفته و نیازی نیست که زحمت زیادی بکشید. فقط یک نکته مهم رو اینجا باید بهش دقت کنیم. اون نکته اینه که certbot اینجا خودش nginx رو استارت می‌زنه. در مرحله بعدی، نیاز داریم که به این مهم توجه کنیم.

راه‌اندازی داکر و نصب فراجستجوگر

خب اول از همه کاربر خودمون (که در اینجا فرض می‌گیریم نام کاربریش هم Ubuntu ئه) رو به گروه داکر اضافه می‌کنیم:

sudo usermod -aG docker ubuntu

بعدش کافیه یک بار از نشست SSH خارج شیم و دوباره به سرور SSH بزنیم. دقت داشته باشید که این بخش الزامی نیست؛ ولی اگر شما این کار رو نکنید بعدا در استفاده از داکر، نیازمند دسترسی ریشه خواهید بود. نگران دسترسی ریشه هم نباشید چون با sudo قابل حله.

بعد از این مورد، ایمیج searx رو از رجیستری داکر دریافت می‌کنیم:

docker pull searx/searx

خب در حال حاضر، اتفاق خاصی می‌افته؟ خیر. فقط تصویری که searx روی اون نصب شده، روی سرور ما دانلود شده.

بعد از اون، نیازداریم که یک کانتینر براش بسازیم. برای این، مراحل زیر رو طی می‌کنیم:

mkdir searx
cd searx
docker run --rm -d -v ${PWD}/searx:/etc/searx -p 8080:8080 -e BASE_URL=http://localhost:8080/ searx/searx

خب تبریک به شما، الان شما یک فراجستجوگر دارید.

اما صبر کنید! هنوز نمی‌تونیم بهش دسترسی پیدا کنیم. پس چه کنیم؟

پراکسی معکوس برای دسترسی به محتوا

خب اینجا نیاز داریم که از پراکسی معکوس استفاده کنیم. انجینکس علاوه بر این که وب‌سروره، پراکسی معکوس هم هست و خیلی از ما عمدتا از قابلیت پراکسی معکوسش برای اجرای نرم‌افزارهای تحت وبمون استفاده می‌کنیم. مثل همین آموزش دپلوی کردن یک پروژه ریلز نوشته بودم (لینک). دونستن این که پراکسی معکوس چیه و چی کار می‌کنه، از ملزومات پایه‌ای مدیریت سیستم و همچنین دواپس و CI/CD محسوب میشه (جهت اطلاعات بیشتر این پست رو بخونید).

پس اگر می‌خواهید در آینده مهندس DevOps بشید، شاید بتونید این مطلب رو فرصتی برای تمرین یکی از مواردش قرار بدید. فکر کنم زیاد صحبت کردیم. بریم سر اصل مطلب. برای این که بتونیم از پراکسی معکوس استفاده کنیم، کافیه که اول با ادیتور دلخواهمون، فایل پیکربندی رو باز کنیم:

sudo nano /etc/nginx/sites-enabled/default

و سپس دنبال دامینمون بگردیم (در نانو با ctrl + W میشه). بعد از این که دامینمون رو پیدا کردیم کافیه بخش location / رو پیدا کنیم (معمولا دو سه خط پایین‌تر از دامین و تنظیماتشه) و سپس به این شکل درش بیاریم:

location / {
                # First attempt to serve request as file, then
                # as directory, then fall back to displaying a 404.
                # try_files $uri $uri/ =404;
                proxy_pass http://localhost:8080;
        }

و بعدش هم کافیه که دستور زیر رو اجرا کنیم تا انجینکس ریستارت بشه:

sudo systemctl restart nginx

استفاده از فراجستجوگر شخصی

سخن آخر

نرم‌افزار searx مثل هر نرم‌افزار متن‌باز و آزاد دیگری، قابلیت شخصی‌سازی داره و همین موضوع که با زبان پایتون نوشته شده هم نشون میده که شخصی‌سازیش احتمالا از چیزی که فکر می‌کنیم، ساده‌تره. به همین خاطر می‌تونیم به سادگی این نرم‌افزار رو تغییر بدیم که مطابق میل خودمون کار کنه و طبیعتا آموزشش هم در اینترنت وجود داره.

موضوع بعدی اینه که فراجستجوگرها، علاوه بر این که می‌تونن در حفظ حریم شخصی و … موثر باشند، می‌تونن کاملا بیزنسی هم کار کنند. مثلا هرکلید واژه‌ای که سرچ کنید رو صرفا در موضوع خاصی دنبالش بگردند. مثلا شما اگر سرچ کنید «سیب‌زمینی» فقط در وبسایت‌هایی که وبینار میزبانی می‌کنند دنبالش بگرده. وقتی سرچ می‌کنید «قشم» فقط در وبسایت‌های گردشگری دنبالش بگرده و الی آخر.

در این مطلب قصد داشتم این موضوع رو نشونتون بدم که داشتن یک موتور جست و جوی امن، اونقدرا که فکر می‌کنید سخت نیست و با کمک نرم‌افزارهای آزاد، به سادگی می‌تونید یکی رو خودتون بسازید. در پایان مطلب، جا داره از شما بابت خوندن این مطلب تشکر کنم. همچنین، ممنون میشم مطالب و خط‌خطی‌های من رو در ویرگول هم بخونید و نظر بدید 🙂



Share

همه چیز درباره توییتر

توییتر، یک شبکه اجتماعی معروف و نسبتا شناخته‌شده‌ست که مردم برای نوشتن روزمره، تبلیغ بیزنسشون و یا پیدا کردن ارتباطات (چه کاری و چه شخصی) به سراغش میرن. همه‌گیر شدن استفاده از توییتر در ایران، باعث شده که بازاریابی دیجیتال در توییتر هم به خودی خود ابزاری بشه برای کسب و کارهای بزرگ و کوچک که خودشون رو ارائه کنن.

در این مطلب، نکاتی که به نظرم می‌رسه برای برندسازی شخصی و یا مارکت کردن محصول در توییتر باید رعایت کنیم رو برای شما خواهم نوشت. البته اول از همه بگم که اگر نیاز دارید تا سئوی سایتتون بهتر بشه، بهتره اول این مطلب رو برید و بخونید. چنانچه قصد تبلیغ هم دارید، بد نیست کمی با مفاهیم توییتر مارکتینگ آشنا بشید (این لینک) و حتی شاید بد نباشه که قبل از خوندن این مطلب، نیم‌نگاهی به لیست اینفلوئنسرهای ایرانی توییتر بندازید و ببینید این‌ها چند-چندن و برای بهبود ایمپرشن و انگیجمنت توییتر خودتون ازشون ایده بگیرید.

قدم‌های اول: ساخت حساب کاربری و ستاپ پروفایل

ساخت حساب کاربری در شبکه‌های اجتماعی و در کل سرویس‌های آنلاین، از نظر من دیگه چیزی نیست که آموزشی بخواد. چرا که اولا کلی آموزش خوب ازشون در اینترنت موجوده؛ دوما چنانچه شما یک شماره موبایل و یک ایمیل و یک اتصال نه‌چندان پایدار به اینترنت داشته باشید، به سادگی می‌تونید در این سرویس‌ها حساب کاربری بسازید. ما فرض رو براین قرار می‌دیم که شما به توییتر رفتید، اونجا یک حساب کاربری ساختید و حالا می‌خواهید که حسابتون رو سر و سامون بدید.

نکاتی در لیست زیرمیارم، برای ستاپ یک اکانت خوب به نظر کافی باشند. اگر هم شما نکته‌ای دارید، ممنون میشم که در بخش کامنت‌ها در اختیارم قرار بدید.

  • اسم پروفایل، اسم خودتون یا کسب و کارتون باشه. دقت کنید که استفاده از کرکترهای خاص یا ایموجی‌ها هم معمولا خوب نیستند چرا که امکان خواندن متن رو از دوستانی که نابینا یا کم‌بینا هستند می‌گیرند.
  • در بخش Bio به صورت خلاصه از خودتون یا کسب و کارتون بنویسید. این قسمت باید به بقیه ایده کافی بده که چرا باید شما رو دنبال کنند.
  • عکس پروفایلتون، یک عکس مناسب از خودتون باشه. برای حساب‌های کسب و کار احتمالا شما لوگو یا عکسی از محصولتون رو روی پروفایل قرار می‌دید. برای حساب‌های شخصی، بهتره که یک عکس نه‌چندان جدی از خودتون باشه.
  • قبل از این که بخواهید مواردی که در این مطلب پوشش داده شدند رو پیاده کنید، چند توییت بزنید. توییت‌های پیرامون معرفی خودتون، محصولتون و … .

حالا ما یک پروفایل توییتر نسبتا خوب داریم و می‌تونیم به سادگی بریم سراغ این که از پروفایلمون نهایت استفاده رو برای برندسازی شخصی و همچنین برندسازی برای کسب و کار ببریم. یادمون هم نره که در دنیای امروز، واقعا برندسازی بخش مهمی از کسب و کار ماست.

برویم ایمپرشن بگیریم!

آشنایی با مفاهیم مرتبط با تجزیه و تحلیل توییتر

از اونجایی که من تخصصم بازاریابی محتوایی و بازاریابی دیجیتال نیست و فقط بهش علاقمند هستم، معمولا این مفاهیم و … رو به درستی نمی‌دونم. اما در این مطلب، دوستان دیگری به خوبی در موردش توضیح دادند. شما می‌تونید به سادگی ابزارهای تجزیه و تحلیل توییتر را مطالعه کنید و از اونها برای بهبود کسب و کار خودتون بهره بگیرید.

اما اگر حوصله رفتن به صفحه دیگری ندارید و دوست دارید که بعد از خوندن این مطلب، به صفحات دیگر مراجعه کنید و بخونیدشون، ایرادی نداره. من اینجا به شما به طور خلاصه میگم. ایمپرشن، یعنی تعداد دفعاتی که توییتر شما بازدید گرفته! مثلا اگر ایمپرشن ۳۰۰۰ داریم، یعنی ۳۰۰۰ بار توییت دیده شده. بدون اهمیت دادن به این که چندبار لایک خورده یا ریتوییت شده. برای این منظور، مفهومی داریم به اسم engagement که نشون می‌ده ملت چقدر با توییت تعامل داشتند. مثلا اگر تویت من ۳۰۰ تا لایک خورده و ۲۰ بار ریتوییت شده و ۱۴ نفر بهش پاسخ دادند، ۳۳۴ تا انگیجمنت دریافت کرده.

اهمیت ایمپرشن و انگیجمنت

چرا این اعداد صرف برای ما اهمیت دارند؟ چون سیستم‌های پیشنهاددهی شبکه‌های اجتماعی بر اساس این‌ها کار می‌کنند. این کارکرد، می‌تونه به خودی خود به این تعبیر بشه که توییتی که ایمپرشن بهتری داره بیشتر دیده میشه. و به همین خاطره که خیلی از اکانت‌های شخصی، می‌تونن صرفا با یک سری توییت خیلی روتین ایمپرشن بسیار خوبی دریافت کنند در حالی که بسیاری از کسب و کارها ایمپرشن خوبی ندارند.

به صورت ساده نگاه کنیم، توییتی که زیاد دیده بشه و زیاد دست به دست بشه و همچنین واکنش زیادی دریافت کنه، فارغ از این که محتواش خوب یا بده؛ از دید هوش مصنوعی «توییت خوبیه». پس نتیجه چی میشه؟ نتیجه این میشه که اون رو مدام به بقیه پیشنهاد میده و باز هم یک نتیجه بهتر میشه ازش گرفت. نتایجی مثل بالا بردن ایمپرشن، تعداد فالوئر و … 🙂

پس لازمه که ما اهمیت کارهای خودمون در شبکه اجتماعی رو بدونیم. به همین خاطر، لازمه که نکات خیلی ریزی رو رعایت کنیم تا به نتایج خوب برسیم. در ادامه، قراره همین نکات رو با هم بررسی کنیم.

ایمپرشن گرفتن در دو خط

قبل از این که وارد وادی اصلی بشیم و بخواهیم هزاران راه رو با هم بررسی کنیم، بذارید بهتون بگم که چه چیزهایی هستند که می‌تونن کمکتون کنن. اگر دوستان زیادی در توییتر دارید می‌تونید به سادگی توییت کنید «ویزام آمد» و ببینید که چقدر می‌تونه ایمپرشن خوبی داشته باشه.

می‌تونید خبرهایی مثل ازدواجتون، پذیرش گرفتنتون از یک دانشگاه خوب و … رو توییت کنید. دلیل ایمپرشن گرفتن این توییت‌ها چیه؟ این که مردم دوست دارند خوشحالی یک‌دیگر را ببینند. البته خلافش هم هست و همیشه عده‌ای انگل هستند که بخوان خوشی رو زهرمارتون کنن (😂) اما معمولا تعداد افرادی که بهتون فیدبک مثبت میدن بیشتره و این خودش خوبه.

اما راستش رو بخواهید، این تنها راه و حتی بهترین راه نیست. در ادامه قراره با هم راه‌های بسیار بسیار زیادی رو بررسی کنیم. پس اگر حوصله‌تون نمی‌کشه، بهتره اینجا کمی استراحت کنید و یک فنجان قهوه بنوشید و برگردید ادامه‌ش رو بخونید.

هزاران راه مناسب برای دریافت بازخورد و ایمپرشن

با دیگران ارتباط داشته باشید

توییتر یک شبکه اجتماعیه، قاعدتا شما نیاز دارید که روی شبکه‌های اجتماعی با دیگران ارتباط برقرار کنید. به توییت‌ها پاسخ بدید، اونها رو بازنشر بدید و از همه مهم‌تر، افراد رو فالو کنید. فالو کردن افراد می‌تونه تاثیر خوبی روی حساب کاربریتون داشته باشه. چرا که بسیاری از افراد، وقتی که فالو بشن متقابلا فالو می‌کنن و این امر خودش یک کمک اساسی به بهبود ایمپرشن و انگیجمنت شماست.

توییت‌ها را کوتاه نگه دارید

حقیقت اینجاست که علیرغم امکان رشته‌توییت‌نویسی و همچنین ۲۸۰ کرکتری که توییتر به ازای هر توییت در اختیارتون قرار می‌ده، هیچ توییتی که بیش از ۱۰۰ کرکتر داشته باشه شانس خوبی برای دیده شدن نداره. توییت‌هایی که شانس دیده شدن دارند معمولا بین ۷۰ تا ۱۰۰ کرکتر هستند. مگر در موارد و حالات خاص که بعدتر به اونها می‌پردازیم.

لینک‌ها را هم‌رسانی کنید

لینک‌ها مهم هستند. بخصوص اگر صاحب وبسایت، وبلاگ یا کسب و کاری هستید، سعی کنید که اصل مطالب را درون وبسایت خودتون بنویسید و در توییتر، لینک بدید. همچنین بهتره از سرویس‌های کوتاه‌کننده لینک هم بهره بگیرید که بتونید فضای بیشتری برای توضیح در مورد لینک‌ها داشته باشید.

دقت کنید که شبکه‌های اجتماعی مثل توییتر، فیسبوک و لینکدین؛ از طریق وب در دسترسن و طبیعتا ربات‌های موتورهای جستجو هم مدام در حال خزیدن در این وبسایت‌ها هستند و اگر لینک شما رو ایندکس کنن رتبه بهتری هم در موتورهای جستجو خواهید داشت.

خسیس نباشید

اگر کسی به شما پاسخی داد، توییت شما را نقل قول کرد و یا حتی پیام خصوصی ارسال کرد و در اون مشکلی ندیدید، حتما پاسخ بدید. پاسخ دادن بخشی از روند شبکه‌های اجتماعی به حساب می‌آد و شما با پاسخ دادن، تعامل خودتون با اطرافیان رو بهتر حفظ می‌کنید.

نتیجه این تعامل این میشه که افراد بیشتری راغب میشن به سمت شما بیان و با شما دوست بشن یا از برندتون بازدید کنند. دقت کنید که خیلی از افراد نام‌دار روی توییتر، وقت خاصی رو اختصاص می‌دن به این که به منشن‌ها و نقل‌قول‌ها حتما پاسخ بدن.

ساعت اوج خودتون رو بشناسید

شناختن ساعات اوج، خیلی مهمه. مخاطبان شما چه قشری هستند؟ افرادی که سر کار سوشال رو چک می‌کنند؟ افرادی که شب‌زنده‌دارند؟ افرادی که در وقت‌هایی که کار نمی‌کنند ترجیح میدن به شبکه‌های اجتماعی بیان؟ همه این‌ها مهمن.

بسته به نوع مطالبتون، ممکنه یک یا چند یا حتی همه این افراد براتون مخاطبین مناسبی باشند. بنابراین بهتره ببینید که در کدوم بخش از شبانه‌روز، شما بیشترین تعامل رو با بقیه داشتید. اما فرض کنیم که شما صفحه‌ای دارید که افراد ترجیح میدن در استراحت‌های کوتاه بین کارشون چکش کنند. مثلا، صفحه‌ای دارید که آگهی‌های استخدامی را هم‌رسانی می‌کنه. بنابراین بین ۱۰ صبح تا ۱۲ ظهر، بهترین وقت میشه برای توییت گذاشتن.

هم‌چنین، تعداد زیادی از کارمندان هستند که از ۱۲ تا ۲ ظهر – که معمولا تایم ناهار و نماز ادارات محسوب میشه – سوشال رو چک می‌کنند. پس این زمان هم زمان مناسبی میشه برای توییت کردن و به دست آوردن قشر خوبی از مخاطبین.

ارزش تولید کنید

سعی کنید که محتوایی که تولید می‌کنید، طوری باشه که مردم دوست داشته باشند مدام اکانت شما رو چک کنند. این موضوع خیلی خیلی مهمه! مثلا افرادی در توییتر هستند که اشعار عربی و ترجمه فارسی اون رو منتشر می‌کنند. این خودش دلیل محکمیه که عاشقان ادبیات عرب صفحه شخص رو چک کنند. اشخاصی هستند که دانسته‌های حقوقی خودشون – به خصوص در مواردی که کمتر ازش صحبت میشه – رو به اشتراک می‌ذارن. افرادی هستند که در مورد معافیت سربازی می‌نویسند و … .

این‌ها همه ارزش هستند. چرا که همگی می‌تونن مخاطبین خاص خودشون رو جذب کنند و به خوبی هم یک پایگاه طرفداری (Fan Base) مناسب حول یک حساب توییتری شکل بدند. پس مهم نیست چه کاره‌اید و چه تخصصی دارید، مهم اینه که سعی کنید با دانسته‌های خودتون ارزش تولید کنید.

از هشتگ‌ها استفاده کنید

هشتگ ابزاریه که برای بهبود جستجو در یک وبسایت یا سرویس آنلاین استفاده می‌کنیم. بنابراین استفاده به موقع و درست از هشتگ‌ها، می‌تونه به ما کمک کنه که بیشتر دیده بشیم. یکی از دلایلی که بسیاری از شبکه‌های اجتماعی من‌جمله توییتر و اینستاگرام این ویژگی رو دارند همینه! چون صاحبان این شبکه‌ها بهتر از من و شما می‌دونن که ما ممکنه از این بسترها برای بازاریابی و برندسازی استفاده کنیم پس به این شکل تا حد خوبی هم کارمون رو راحتتر کردند.

توییتر را اینستاگرام کنید 😂

البته، کاربرد توییتر و اینستاگرام معمولا متفاوته. اما دقت کنید که اشتراک‌گذاری تصاویر واقعا می‌تونه کمک بسزایی در دیده شدن محتواتون بکنه. مثلا شخصا به جای این که gist بسازم برای توییتر، ترجیحم اینه که از Carbon برای اشتراک کد استفاده کنم. به این شکل هم کد رو در اختیار بقیه قرار دادم و هم این که تصویر به اشتراک گذاشتم.

شاید باورتون نشه اما بسیاری از مردم صرفا روی یک لینک کلیک می‌کنند چرا که تصویر پیش‌نمایش لینک، جذاب بوده. پس دقت کنید که می‌تونید تمام این روش‌ها رو با هم ترکیب کنید و نتایج خوبی دریافت کنید.

همچنین شاید بد نباشه که هر از گاهی میم هم توییت کنید. معروف‌ترین و پرکاربردترین میم‌های توییتر فارسی رو می‌تونید در این لینک ببینید.

ویدئو به اشتراک بذارید

در حساب‌های شخصی شما می‌تونید ویدئوهای تا ۲ دقیقه و ۲۰ ثانیه به اشتراک بذارید. این قضیه رو از خودتون دریغ نکنید. اگر ساز می‌زنید، اگر صدای خوبی دارید، اگر کار خفنی کردید حتما ویدئوش رو با بقیه به اشتراک بذارید. بذارید افراد بدونن که با اشخاص واقعی سر و کار دارند.

ریتوییت بخواهید

این که از دیگران بخواهید که محتوای شما رو با دوستانشون به اشتراک بذارن، اصلا و ابدا چیز بدی نیست. مساله اینجاست که به چه روش‌هایی میشه انجامش داد؟ خب ساده‌ترینش اینه که شما انتهای توییتر بنویسید «لطفا ریتوییت کنید» و حقیقتا خیلیا هم با همین قضیه میان و ریتوییت می‌کنن.

روش دوم، اینه که در ازای ریتوییت چیزی دریافت کنند. مثلا اگر کسب و کاری دارید، هر از گاهی برای مخاطبین توییتری خودتون یک قرعه‌کشی برگزار کنید. به این شکل، افراد بیشتری ترغیب به ریتوییت میشن.

گندش را درنیاورید 😂

گرچه حساب‌های شخصی ممکنه که تعداد زیادی توییت در روز بنویسند، اما برای حساب‌های کسب و کار این میزان باید کنترل‌شده باشه. طبق بررسی‌های من برای خیلی از کسب و کارها بین ۱ تا ۳ توییت در روز و برای برندسازی شخصی حدود ۱۴ توییت در روز، عدد کافیه و باعث میشه که افراد وقت کنن شما رو بخونن. پس بهتره گندش رو درنیاریم و بذاریم که توییتر رفتار ارگانیک خودش رو نشون بده.

بین توییت‌ها فاصله زمانی مناسب را رعایت کنید

در رانندگی یکی از اولین اصولی که به ما یاد میدن اینه که فاصله با خودروی جلویی رو حتما حفظ کنیم، نه؟ در توییتر مارکتینگ و توییتر برندینگ هم باید همین قضیه رو رعایت کنیم. فاصله بین توییت‌ها، اجازه میده که توییت‌های قبلی ما به خوبی دیده و خوانده بشن. هم‌چنین به خودمون فرصت مناسب میده که حتما بتونیم تعامل خوبی با مخاطبینمون داشته باشیم. پس، بهتره که بین اون ۱۴ تا توییتی که می‌خواهیم در روز بزنیم یک فاصله خوب قرار بدیم.

سوال بپرسید

سوال پرسیدن خودش یک راه مناسبه برای این که افراد با شما تعامل کنند. با تعامل افراد با شما، توییت شما در تایملاین‌های دیگر هم می‌ره و این باعث میشه باز افراد بیشتری شما و محتواتون رو ببینن و باهاتون تعامل کنند.

فقط حواستون باشه که در این بین، رفتاری مشابه اکانت‌های ناامن از خودتون بروز ندید. حتی اگر توییت‌های شما داره به قصد بررسی موضوعی زده میشه و تهش قراره به OSINT ختم بشه (اگر نمی‌دونید OSINT چیه، میتونید این مطلب رو بخونید) بهتره که مخاطبینتون در جریان قضیه قرار بگیرند.

واضح حرف بزنید

دقت کنید که مردم، صحبت کردن به زبان خودشان را بیشتر می‌پسندند تا زبان‌های پیچیده و متکلف رو. نیازی نیست که شما کتابی تایپ کنید یا خیلی سنگین حرف بزنید. کافیه که مثل اکثریت مردم در توییتر، صحبت کنید. صحبت با زبان محاوره‌ای و حتی استفاده از اصطلاحات رایج در زبان مخاطبین، حس نزدیکی رو بیشتر می‌کنه.

از کلمات قدرتمند استفاده کنید

کلمات قدرتمند، کلماتی هستند که به شما کمک می‌کنند بیشتر به چشم بیایید. کلماتی مثل «فوری» و «تضمینی» و «جایزه» از این قبیل کلمات هستند. البته یادتون باشه که این‌ها هم جای استفاده خودشون رو دارند.

از اسامی بزرگ حرف بزنید

حرف زدن از اسامی بزرگ، به خودی خود میتونه کمک‌کننده باشه، اما چطور؟ دقت کنید که افراد نام‌دار یا همون سلبریتی‌ها، همیشه خدا حاشیه‌سازی دارند. به نوعی موج‌سواری روی حواشی اون‌ها می‌تونه به شما کمک کنه. اگر حس و حال حاشیه و موج ندارید، ایرادی نداره. می‌تونید از محصولات جدید کمپانی‌ها بنویسید و نقدشون کنید. می‌تونید همزمان با کنفرانس‌های شرکت‌های بزرگ مثل اپل، فیسبوک، مایکروسافت و … توییت‌های زیادی بزنید و پوشش بدید و تحلیل کنید.

در کل، استفاده از اسامی بزرگ، بخصوص وقتی که ترند میشن، می‌تونه به شدت به شما کمک کنه که برندتون در میان هزاران برند دیگر، دیده بشه.

بازیافت کنید 🙂

محتوای خوب و پربازدیدتون رو هر از گاهی، مجددا نشر بدید. خوشبختانه توییتر این امکان رو داره که شما توییت‌های قدیمی خودتون رو ریتوییت کنید. حتی می‌تونید محتوای قدیمی وبسایت یا وبلاگتون رو در یک توییت جدید، ارسال کنید و ببینید که چه اتفاقی می‌افته. خوشبختانه محتوای خوب، همیشه مشتریای خاص خودش رو داره 🙂

جمع‌بندی

برندسازی کار آسانی نیست. اما کار سختی هم نیست. بیش از این که کار پرزحمتی باشه، یک کار نیازمند دقت و ریزبینی زیاده. دقت کنید که در دنیایی زندگی می‌کنیم که هرکسی تلاش داره برند خودش رو بسازه. اما تعداد کمی هستند که واقعا موفق میشن برند درستی از خودشون به جا بذارن. بسیاری از افراد حتی در میان فرایند برندسازی خودشون سرد میشن و به روش‌های نامعمولی روی میارن که خودشون رو بکنن در چشم دیگران. آن هم با ایده هر عمومیتی خوب است یا Any publicity is good publicity.

خلاصه، راه‌حل‌هایی که بالاتر آوردم، راه‌حل‌های نسبتا تضمین‌شده برای برندسازی شخصی و بازاریابی در توییتر هستند. خوشبختانه تا حد خوبی هم فارغ از عملکرد الگوریتم‌های توییتر، می‌تونن مفید باشن. امیدوارم که ازشان استفاده کنید و نتیجه دلخواهتون هم بگیرید.

هم‌چنین بخوانید

Share

مهندسی اجتماعی – هوشمندی متن‌باز (OSINT)، خبرسازی

در مطالب قبلی پیرامون مهندسی اجتماعی نوشتم. در اولین مطلب صرفا به این اشاره کردم که چیه و چرا مهمه، در مطلب دوم در مورد متد ماحی‌گیری نوشتم و در این مطلب، قراره دو روش دیگر مهندسی اجتماعی یعنی OSINT و همچنین خبرسازی رو با هم بررسی کنیم. اینجا، تقریبا می‌شه گفت که مباحث مهندسی اجتماعی تمام میشن و احتمالا در آینده جوانب دیگر امنیت سایبری رو با هم بررسی خواهیم کرد.

هوشمندی متن‌باز (OSINT)

همانطوری که در قسمت اول خدمت شما عرض کردم، ما در شبکه‌های اجتماعی و در کل در اینترنت خیلی از خودمون ردپا به جا میذاریم. هوشمندی‌ متن‌باز یا Open Source Intelligence دقیقا همینجا به کار هکرها میاد. روش کلاه‌سفیدش به نظر می‌تونه بررسی عقاید و سلایق مردم برای تولید محصول باشه (مثلا خواننده‌ها به ما پول بدند که در سلیقه موسیقی مردم فضولی کنیم و براشون تحلیل ارائه بدیم) و روش کلاه‌سیاهش می‌تونه این باشه که دیتای جمع‌آوری شده رو بهونه‌ای کنیم برای پرونده‌سازی و اخاذی از دیگران.

البته ما آدمای خوبی هستیم و چنین کاری نمی‌کنیم. ساختن پرونده هم به عهده مقامات امنیتی کشورها واگذار می‌کنیم چون اونها بهتر از ما بلدند و طبیعتا، راحتتر از ما می‌تونن چنین کاری کنند. اما اگر آدم بدی هستید هم به نظرم بهتره که برید تو اتاق و به کارای زشتتون فکر کنید جای این کارا 🙂

برای OSINT ابزارهای خوبی ساخته شده. در این پست من صرفا ابزارهایی که برای توییتر و اینستاگرام ساخته شدند رو یک بررسی ریز می‌کنم، اما اگر ابزار دیگری پیدا کردم احتمالا معرفی کنم. حواستون هم باشه استفاده از این ابزارها گرچه مانع قانونی نداره، اما اگر از داده‌های به دست آمده برای کاری مثل اخاذی یا پرونده‌سازی استفاده کنید مسیر رو برای شکایت کردن افراد از خودتان باز خواهید کرد.

توییتر

چند وقت پیش، در توییتر بحثی به نام «ابر کلمات» داغ بود. افرادی که دسترسی به API توییتر داشتند، برای افراد این ابر کلمات رو میساختند. اما من از اونجایی که حوصله نداشتم با توییتر نامه‌نگاری کنم، دنبال ابزاری بودم که حداقل توییت‌های حساب‌های حفاظت‌نشده رو به سادگی بتونه استخراج کنه. اونجا بود که با ابزار twint آشنا شدم (لینک). ابزار twint یا twitter intelligence ابزاریه که به شما کمک می‌کنه به سادگی در توییتر بچرخید و مثلا توییت‌های یک شخص رو استخراج کنید.

برای مثال، برای این که ۱۰۰ توییت آخر ریاست جمهوری آمریکا رو استخراج کنیم، کافیه دستور تویینت رو به این شکل اجرا کنیم:

twint -u potus --limit 100 -o potus.json --json

به این شکل، ما به سادگی به ۱۰۰ توییت آخر اون حساب کاربری دسترسی داریم.

البته می‌تونیم این دستور رو هی گسترش بدیم و ویژگی‌هایی مثل تاریخ، ساعت، مکان و … هم بهش اضافه کنیم. حالا این کجا به کارمون میاد؟ یه سناریوی خیلی ساده (که مربوط به بخش دوم همین مطلب هم میتونه بشه) رو در نظر بگیرید. مثلا قراره موز گران بشه. شما کافیه که twint رو به این شکل اجرا کنید:

twint -s "گرانی موز" --near Tehran --limit 1000

این هزار توییت آخری که مربوط به «گرانی موز» میشن رو برای ما لیست می‌کنه. می‌تونیم بفهمیم چه کسانی بهش دامن زدند و چه کسانی پیروی کورکورانه کردند و … . خلاصه که اتصال نقاط به یکدیگر خیلی راحتتر میشه.

اینستاگرام

برای اینستاگرام هم ابزارهایی وجود دارند که کمک کنند شما به سادگی بتونید در دیتایی که مردم به صورت حفاظت‌نشده (پابلیک یا عمومی) منتشر کردند بخزید و ببینید که دنیا دست کیه. OSINT در اینستاگرام، علاوه بر مقاصد خبیث (😂) می‌تونه به شدت بهتر برای مقاصد بازاریابی و تجاری استفاده بشه. چرا که بسیاری از مردم، در اینستاگرام به دنبال چیزایی که دوست دارند می‌گردند و خیلی‌ها هم حتی خریداشون رو از طریق اینستاگرام انجام می‌دن.

البته، اینستاگرام الگوریتم‌های عجیب و غریب زیاد داره و جدیدا APIش هم کمی سخت‌گیر تر شده. ابزاری که برای اینستاگرام پیدا کردم، اسمش هست Osintgram (لینک) و این ابزار رو متاسفانه فرصت نشده که تست کنم هنوز. اما، یک ویدئوی خوب از کانال NetworkChuck براش پیدا کردم که می‌تونید اینجا ببینیدش.

ابزارهای دیگر؟

صد در صد هزاران ابزار دیگر برای OSINT وجود دارند. من فقط میخواستم که مفاهیم پایه‌ش رو با هم بررسی کنیم و ببینیم که چی به چیه. در آینده، اگر ابزار خوبی برای OSINT پیدا کنم، حتما معرفی خواهم کرد چرا که لازمه بدونیم در دنیای اینترنت چطور می‌تونیم به سادگی تحت نظر باشیم. اونم نه تحت نظر افرادی که با تحت نظر گرفتن آدما، امنیتشون رو تامین می‌کنند، تحت نظر یه مشت دیوانه 🙂

خبرسازی

خبرسازی، یکی از راه‌های دیگر مهندسی اجتماعی، برای جا انداختن یک مفهوم یا یک ترس یا حتی طرفداری از شخصه. خبرسازی‌ها، معمولا از طرف یک نفر نیستند بلکه از طرف گروه‌ها انجام میشن. مثال کلاسیکش هم می‌تونه ماجرای فیسبوک و رباتهای روسی در جریان انتخابات امریکا باشه.حالا این خبرسازی‌ها به چه شکل صورت می‌گیره؟ معمولا یک الگوریتم خاصی رو داره. به جهت این که مثالش کمی ملموس‌تر باشه، از ترند «آهنربایی شدن بدن بعد دریافت واکسن» که تازگی‌ها خیلی روش مانور داده شد استفاده می‌کنم.

  • مرحله اول: یک نفر به قصد شوخی در پلتفرم‌های شوخی مثل تیک‌تاک، ویدئویی میذاره از این که اشیا فلزی بعد دریافت واکسن بهش می‌چسبن (لینک)
  • مرحله دوم: افرادی که می‌دونن این موضوع شوخیه، اون رو در شبکه‌های اجتماعی به نمایش میذارند.
  • مرحله سوم: اشخاصی که از ابتدا با موضوع واکسن مشکل داشتند، با زدن سر و ته (دقت کنید زدن سر و ته اینجا واقعا مهمه!) داستان، اون رو بازنشر میدن.
  • مرحله چهارم: توهمش در بسیاری از افراد به وجود میاد و یک سری خبر واقعی‌تر و غیرتیک‌تاکی ساخته میشه (لینک)
  • مرحله پایانی: افراد زیادی باور می‌کنند که چنین چیزی وجود داره …

حالا این خبر، از خبرهای میشه گفت شک‌برانگیز بوده. اما در همان مثال «گرانی موز» هم میشه اینطور خبرسازی کرد. البته خبرسازی معمولا روش‌های جلوگیری خوبی هم داره که در ادامه بهشون می‌پردازیم.

چطور بفهمیم که قربانی خبرسازی نشدیم؟

معمولا ما سواد رسانه‌ای بالایی نداریم. چون کارمون رسانه نیست. به همین خاطره که به راحتی می‌تونیم قربانی خبرسازی و اخبار جعلی – بخصوص در محیط شبکه‌های اجتماعی – بشیم. اول از همه زمان‌های بسیار قدیم یادمه که وبسایت درسنامه دوره‌ای برای این کار داشت اما متاسفانه ظاهرا این وبسایت دیگر در دسترس نیست (و در ویکی‌پدیا هم توضیح درستی نیست ازش) اما خب میشه با یک سری راه ساده فهمید که داستان چیه.

  • بپرسید. اگر افرادی رو می‌شناسید که در اون حوزه فعالن حتما بپرسید.
  • بررسی کنید. با همین ابزارهای OSINT می‌تونید خط فکری و طرفداری افرادی که یک خبر رو پخش کردند پیدا کنید. این به شما در قضاوت بهتر کمک می‌کنه.
  • واکنش‌سنجی کنید. واکنش مردم در این موارد واقعا مهمه، ببینید که اکثریت چه واکنشی می‌تونن نشون بدن. عمدتا این واکنش‌ها البته درست نیستند، اما می‌تونن سرنخ‌های خوبی به من و شما بدند.
  • در نهایت، از منابع خبری معتبر داخلی و خارجی استفاده کنید تا صحت خبر را بسنجید.

شاید این آخرین مطلب از سری اختصاصی «مهندسی اجتماعی» بود، اما باید یادمون باشه که همیشه این روش‌ها یکسان نیستند و در طول زمان می‌تونن به‌روز بشن. در واقع یادتون باشه، هر قفلی که ساخته بشه، یک قفل‌شکن هم براش پیش‌تر ساخته شده.

وظیفه ما، اینه که هم دیگر رو آگاه کنیم و به هم بگیم که چه چیزی ممکنه به ما در اینترنت آسیب بزنه یا در کل، ما رو در اینترنت عریان‌تر کنه. معرفی ابزارها و روش‌ها، صرفا به این خاطره که شما بتونید خودتون رو بررسی کنید و ببینید که چقدر دیتا ازتون موجوده و اگر راضی نیستید به وجودش، حتما برای حذفشون اقدام کنید.

خلاصه که متشکرم از وقتی که برای خوندن این مطلب گذاشتید. امیدوارم مفید واقع شده باشه.

همچنین بخوانید

Share

نگاهی کلی به کد منبع ماستودون

مدتی پیش، خواستم یک نمونه شخصی از ماستودون بسازم. موقع نصب، ارورهای عجیب و غریب دریافت کردم و خب شروع کردم به جست و جو پیرامون این که چرا اینطوریه و خیلی‌ها واضحا بیان کردند که «مشکل از تصویر داکر PostgresSQL بوده و باید روی اون تصویر کمی تغییر داده شه».

حقیقتا من از PGSQL استفاده نکردم و خیلی هم دلم نمیخواست وارد قضیه بشم و روی داکرفایل و داکر کامپوز و …، تغییر ایجاد کنم. به نظرم همون چیزی که خود توسعه‌دهنده پیشنهاد می‌کنه، معمولا بهترین حالتیه که داره با نرم‌افزار کار می‌کنه. اما یه ایده‌ای به سرم زد و اون هم این بود که چی میشه اگر پشتیبانی از MySQL رو به این بزرگوار اضافه کنم؟ نتیجه این شد که تصمیم گرفتم این مطلب رو بنویسم 😀

ماستودون چیه؟

ماستودون یک شبکه اجتماعی از نوع «فدریتد» (انگلیسی : Federated) محسوب میشه. به این شکل که وقتی شما روی سرور خودتون هم اون رو اجرا کنید، می‌تونید باقی سرورها رو ببینید و تعامل کنید.

مدتی میشه که خیلی از دوستانم، ماستودون رو بعنوان شبکه اجتماعی اصلی استفاده می‌کنند و خیلی کم‌تر به توییتر میان. شاید هم کلا توییتر نیان. یکی از دلایلش همینه که شما، صاحب داده‌های خودت هستی. این یک ایده خیلی خوبه که اگر واقعا حریم خصوصی و گردش اطلاعات براتون مهمه، به سمت ماستودون مهاجرت کنید.

نگاه به کد و چندکلمه‌ای صحبت پیرامون اون

خب از اینجا اصل ماجرا شروع میشه. کد ماستودون با فرمورک روبی آن ریلز (لینک) نوشته شده. این برای من خیلی خوشحال‌کننده بود چون خوندن و تغییر دادن اون کد رو آسون می‌کرد. اما این هم باید در نظر گرفت که کد، به شدت بزرگه و حتی برای حرفه‌ای‌های روبی آن ریلز هم خوندنش کمی دشواره. بهرحال می‌شه یکم حوصله به خرج داد و کد بزرگ رو درک کرد. این مشکل کد نیست. بلکه مشکل اون ساختار MVC محسوب میشه که بعد یه مدتی کد رو به شدت بزرگ می‌کنه و پیمایش و رفع اشکالش رو سخت.

در نگاه اول، کد واقعا ایراد خاصی (جز ایرادات مرسوم پروژه‌های مشابه) رو نداره. اما اولین ایراد جایی خودش رو نشون میده که شما چندین کتابخونه سیستمی اضافی نیاز دارید. برای من libicu و libidn و اینا بود. یکم جا خوردم که چرا باید این‌ها نصب باشه؟ اما با کمی تحقیق در موردش، فهمیدم که یک سری از کتابخونه‌های روبی هستند که وابسته به این بزرگوارهان. در واقع، هردوی این‌ها به شکلی برای پردازش متن استفاده شدند و خب این که پردازش متن، از طرف سیستم انجام بشه خیلی منطقیه. این موضوع فقط کمی باعث بزرگتر شدن پروژه شده. اما خوبی‌هاش، به شدت بیشتر از بدی‌هاشه.

مورد بعدی اروری بود که سر PGSQL گرفتم. خب حقیقتا انتظار این یکی رو داشتم. چون PGSQL و کتابخونه‌های سیستمیش، روی سیستم من نصب نیستند (البته شاید بعدها مجبور شم برای اشکال زدایی و کمک به همین ماستودون، نصبش کنم) و خب اروری که گرفتم دقیقا همین رو می‌گفت. وقتی مطمئن شدم که هیچ کتابخونه دیگری مشکلی نداره، دست به کار شدم که PGSQL رو با MySQL عوض کنم.

پروسه تغییر سیستم مدیریت پایگاه داده

خب معمولش اینه که اول، به پروژه می‌گیم کتابخونه‌های لازم رو نصب کنه. نیاز بود روی سیستم libmysqlclient-dev هم نصب کنم و کردم. بعدش در Gemfile، جم‌های مربوط به مدیریت MySQL رو اضافه کردم و جم‌های مربوط به PGSQL رو به دیدگاه تبدیل کردم و رفتم سراغ مراحل ساخت پروژه.

متاسفانه، اینجا کلی ارور گرفتم سر یک سری جم خاص! جم‌هایی که مرتبط با PGSQL هستند و شدیدا Hard Code شدن رو در کد منبع، شاهد بودیم.

قسمتیش رو دستی حذف کردم به امید این که کار کنه. اما موقع اجرای Migration ها، ارورهای جدیدی گرفتم. قسمت بزرگی از Migration ها رو چک کردم و دیدم که یه جاهایی حتی به صورت دستی دستورات PGSQL نوشته شده. حس می‌کردم که دیگه از اینجا جلوتر رفتن، یه جورایی مسخره کردن خودم باشه. حقیقتا بود، چون اصلا آشنا نبودم به این که اینجا چه اتفاقی داره می‌افته و خب بیخیال اضافه کردن پشتیبانی MySQL به این پروژه شدم.

جمع‌بندی

همونطوری که عرض کردم خدمت شما، بزرگترین اشکال این کد اینه که شدیدا وابسته به PGSQL عه. اگر اینقدر هاردکد نمی‌شد، شاید وضعیت طور دیگری بود و می‌شد پشتیبانی پایگاه‌های دیگر رو بهش اضافه کرد. متاسفانه در issue هایی که در پروژه بود هم دیدم که خیلی صریح پیشنهادات مرتبط با MySQL رو رد کردند و امیدم رو به طور کلی به این پروژه برای اضافه کردن این دیتابیس، از دست دادم.

یک توصیه نهایی بخوام به دوستان توسعه‌دهنده کنم اینه که : سعی کنید حداقل در زمینه دیتابیس، وابستگی رو به حداقل خودش برسونید. اول از همه با این فرض که ممکنه هرلحظه شما به هردلیلی بخواید سیستم رو عوض کنید. پس هرقدر وابستگی کمرنگ‌تر باشه، بیشتر به نفع خودتونه.

مورد بعدی هم اینه که اگر نفر بعدی به هر دلیلی خواست با سیستم متفاوتی پروژه رو اجرا کنه، انقدر سختش نباشه. بهرحال، همه قرار نیست همه چیز رو اونطوری که من و شما دوست داریم، استفاده کنن.

Share

فرمول شهرت (چگونه در دو دقیقه مشهور شویم)

شاید برای ده سال پیش، نمیشد انقدر راحت «فرمول شهرت» رو بیان کرد یا نسخه ای برای شهرت و مشهور شدن افراد پیچید. اما اگر به جای ده سال، به پنج سال پیش استناد کنیم راههای فراوانی هستند که میتونن ما رو به طرفة‌العینی به شهرتی که همیشه آرزوش رو داشتیم برسونن …
مدتها پیش ویدئویی از یک ویدئو بلاگر ایرانی به اسم «علیرضا ۲۴» در وبلاگم قرار دادم که راه مشهور شدن از طریق فیسبوک رو توضیح داده بود. اما فیسبوک کجا، دو ابزار امروزی‌تر «اینستاگرام» و «تلگرام» کجا. فیسبوک سالهاست که بدون استفاده از پراکسی، وی‌پی‌ان و … دسترسی بهش ممکن نیست ولی اینستاگرام و تلگرام بدون این ابزارها هم در دسترسند، فیسبوک دیگه مثل سابق بین ایرانی ها پرطرفدار نیست و خب به جز عده خاصی، دیگه کم پیش میاد در فیسبوک فعالیت های اونطوری ببینیم. ولی متاسفانه، در اصل قضیه تفاوتی نشده، کل ماجرا اینه که تازه افرادی که همون کارها رو در اینستاگرام یا تلگرام میکنن دیگه آدم های مضحک یا چیپ به حساب نمیان، بلکه با عناوینی مثل «اینفلوئنسر» و «واینر» و … ، به خودشون هم اعتبار میدن!

در این پست وبلاگ، یکی از راههای شهرت در کوتاه مدت یعنی «ایجاد کانال تلگرامی» رو با هم بررسی می‌کنیم، و در نهایت به این می‌رسیم که چی شد که این شد؟ چرا اصلا این شد؟
تلگرام که دیگه برای همه آشناست! یک پیام‌رسان محبوب، که چندساله در ایران هم خیلی محبوب شده! الان کمتر کسی رو پیدا میکنید که روی گوشی موبایل، کامپیوتر شخصی یا تبلتش، این نرم افزار رو نداشته باشه و دست کم در یک کانال یا گروه عضو نباشه. دلیلش هم واضحه، دیگه سختی های گذشته مثل اتصال به پراکسی و … برای انتقال محتوا، وجود نداره.
کانال، یک رسانه یک طرفه و غیرتعاملی به حساب میاد که اگر اشتباه نکنم حدود دو ساله در تلگرام فعال شده. این امکان، به شما اجازه میده در گوشه‌ای از اینترنت، هرچه دلتون میخواد به اشتراک بذارید. مثلا، من کانالی دارم که در اون در مورد سخت افزار و الکترونیک دیجیتال می‌نویسم. کانالی دارم که در اون آهنگهای ساخته خودم رو قرار میدم و همچنین کانالی دارم که در اون، موسیقی مورد علاقه خودم رو به اشتراک میذارم ، و البته یک کانال هم دارم که به همین وبلاگ متصله و پست های وبلاگ اتوماتیک در اون قرار می‌گیرن.
بعضی از این کانالها، مشخصه که کاملا شخصی هستند. مثل کانالی که من برای وبلاگم ساختم. اما بعضی کانالها اونقدرها هم شخصی نیستند و بسیار فراتر از چیزی که باید و شاید رفتن. تبدیل شدند به یک رسانه جمعی. چیزی که قراره در این پست بررسی کنیم، همون کانالها هستند.

فرض کنیم یک روز صبح از خواب بیدار می‌شیم، میریم که اعلان (Notification) های تلگرام و توییتر و فیسبوک و … رو چک کنیم. در تلگرام پیامهای زیادی از دوست و آشنا و فامیل می‌بینیم که از کانالها فوروارد شدن. همه این پست ها هم یک سری ویژگی مشخص دارند :
عنوان کانال + یک متن (عموما جوک، یکی از وقایع اخیر ایران یا جهان، یک شایعه کاملا بی اساس با هرچیزی شبیه این) + یک لینک یا آیدی کانال.
و مثلا می‌بینیم که سه نفر برای ما یک جوک فرستادن، جوک یکسان اما کانالها متفاوت. با بررسی کانالها هم می‌بینیم که هرکدوم دست کم هزار عضو دارند. چه دلیلی باعث میشه که انقدر این کانالها رشد داشته باشند؟ و چرا مثلا یک کانالی که اطلاعات روزمره ولی علمی و درست (با استناد به منابع و مقالات معتبر) منتشر میکنه انقدر طرفدار نداره؟ شاید بشه دلیل عمده‌ش رو در رفتارهای بنیادین مردم پیدا کرد، اما ما اینجا میخوایم به این مقوله بپردازیم که «چطور با کانال تلگرامی میشه مشهور شد؟».

خب، تا الان صرفا داشتیم در مورد ذات کانال تلگرامی و جایگزین شدن تقریبی اون با هر رسانه یا شبکه اجتماعی دیگری بحث می‌کردیم، بیایم ببینیم که با چه فرمولی میتونیم از کانال تلگرامی خودمون شهرت کسب کنیم! (درست میخونید، شهرت! شهرتی که شاید روزی فکر میکردیم فقط در نظریات علمی یا سیاسی یا خلق آثار هنری یا نوشتن برنامه های خفن میتونیم بهش برسیم … ) .
فقط قبل از این که فرمول شهرت رو بخونید یک نکته رو متذکر بشم، من قرار نیست هیچ کدوم رو تایید کنم. با تک تک این بندها مخالفم ولی خب اگر قصد شهرت در تلگرام دارید، همین بندها برای شما میتونه مفید هم باشه!

  1. ایجاد کانال تلگرام با یک اسم و آیدی مسخره (اسم و آیدی مسخره خودش به خودی خود میتونه مخاطب رو به کانال شما بکشونه)، برای انتخاب اسم یا آیدی هم روشی هست به اسم «احمقانه ترین ایده ممکن». وارد جزییات نمیشم میتونید در پستهای قدیمی تر تشریح این موضوع رو ببینید
  2. انتخاب عکس مناسب کانال! در زمان فیسبوک مردم کمی خلاق تر (و شاید با حوصله تر) بودن، یک مربع در paint درست می‌کردن، و با بدترین فونت ممکن اسم پیج رو درونش مینوشتن. اما الان اکثر کانالها عکس یک کمدین معروف، یا یک ویدئویی که در اینترنت ترند شده رو بعنوان عکس کانال انتخاب میکنند.
  3. تولید محتوای مناسب!!! این هم از اون مواردیه که واقعا نمیشه بهش گفت «مناسب» ولی خب، از اونجایی که قراره با این ترفند به شهرت برسیم، محتوامون هم باید مناسب باشه. یکی از راهها، کپی کردن مطلبه. مثلا شخصی جوکی برای شما ارسال کرده، شما سریعا متن جوک رو کپی میکنید و در کانالتون میذارید (به همراه آیدی کانال) ، یا تشریف می‌برید توییتر و توییت های «فیو استار» (توییت هایی که بیش از یک حد خاصی فیو خوردن و دست به دست شدن، ژانر خاصی رو پدید آوردن و …) رو کپی میکنید در کانال خودتون! یا از همون جوکها و اصطلاحات قدیمی فیسبوک کپی برداری میکنید! بهرحال محتوای اورجینال ، زیر صفر 🙂
  4. و در آخر، برای این که در راه سخت شهرت موفق باشید، فقط میتونم بگم «تا میتونید اسپم کنید». یعنی چی؟ یعنی یک ایموجی 😕 در کانالتون قرار بدید بعد این رو به همه گروه ها فوروارد کنید! یا نه، کمی پیشرفته تر عمل کنید! یک شایعه بی‌اساس (مثل فولان ویروس که توسط یک گروه تروریستی در خرما و زیتون وارد ایران شده) یا یک خبر مرتبط با یک کشور دیگه (مثلا آفریقای جنوبی) رو در گروههایی که میدونید این چیزا رو دوست دارند (عموما هم گروه های خونوادگی 🙂 ) فوروارد کنید و منتظر رشد چشمگیر بازدید و عضوهای کانال خودتون باشید!

اگر اون چهاربند رو رعایت کنید می‌تونم با تقریب درستی بگم ظرف دو یا سه هفته میتونید به ۴-۵ هزار عضو برای کانال خودتون برسید، و اون موقع احتمال زیاد با توجه به تعداد اعضا، می‌تونید تبلیغ هم بگیرید و حتی کسب درآمد هم بکنید!

ولی بعنوان موضوع آخر، باید بگم که واقعا این نوع از شهرت، خوب نیست. دلیلش هم واضحه، درسته که شما شناخته شدید ولی آیا واقعا اونقدری که باید مفید هم واقع شدید؟ یا این که شهرت شما به بودن یا نبودن یک سرویس آنلاین مرتبطه؟ امیدوارم که بعد از خوندن این مطلب و این پارگراف به فکر فرو برید، هر محتوایی رو تولید و منتشر نکنید، هر محتوایی رو بازنشر ندید و از همه مهم تر، محتوای دیگران (مثل توییت) رو برای افزایش عضو یا بازدید، کپی نکنید …

موفق باشید 🙂

Share

مرگ وبلاگ نویسی، گشت و گذاری در سرویس های وبلاگ فارسی

شاید حدود ۱۰ سال پیش، وقتی به تازگی وارد ۱۲ سالگی شده بودم، شروع به ساخت وبلاگ در یکی از قدیمی ترین سرویس های وبلاگدهی فارسی، یعنی بلاگفا کردم. بلاگفایی که تا همین یکی دو سال پیش، به معنای واقعی از پرترافیک ترین وبسایت های فارسی به شمار میرفت.
دقیقا همان روزها، بلاگفا در صفحه اصلیش، دست کم دو تبلیغ نشان میداد، اخبارش و وبلاگ های بروز شده را لیست می‌کرد و گهگاه در شکل خبرهای فوری، امکانات حذف یا اضافه شده به سیستمش رو اطلاع رسانی می‌کرد. به این شکل مثلا فهمیدیم که مدتی blogfa.ir هم در دسترسه، و هر وبلاگی که شما بسازید هم در زیردامنه blogfa.com و هم blogfa.ir قرار میگیره.
البته، آن روزها پرشین بلاگ (قدیمی ترین سیستم بلاگدهی فارسی) و بلاگ اسکای و … هم رونق زیادی داشتند. در واقع، هرکس که میتونست هزینه های یک سرویس بلاگدهی (بخاطر سرور و منابع بالایی که نیاز داره و … ) رو تامین کنه و دانشی از برنامه نویسی وب داشت، یک سیستم بلاگدهی بالا میاورد. اما اونهایی که خیلی مطرح بودند، همین بلاگفا و بلاگ اسکای و پرشین بلاگ بودند.
دوستانی هم بودند که ترجیح میدادند – علیرغم فیلترینگ – از سرویس هایی مثل وردپرس یا بلاگر استفاده کنند، و ما هم با سختی و زحمت هایی که اون زمان برای عبور از سد داشتیم، وبلاگ ها رو میخوندیم و گهگداری هم اینتراکشنی داشتیم.

اما الان چه بلایی سر بلاگ ها اومده؟ امروز بعد از چند سال صفحه اصلی بلاگفا رو باز کردم! دیدم دیگه خبری از اخبار و لیست بلاگهای بروز شده نیست، همه‌ش شده لینک در صفحه اصلی، و صفحه اصلی صرفا شده یه محل برای لاگین کردن وبلاگ نویس ها!
لیست وبلاگ های بروز شده رو باز کردم و یکی دو تا وبلاگ رو خوندم، یکیشون دقیقا همین دهم آبان ویرایش شده بود و یکی هم حدود سه روز پیش. قبلا، این بروزرسانی ها، ساعتی بود. مثلا الان لیست رو میخوندیم، میدیدیم که در ۴ ساعت گذشته دست کم ۱۰ وبلاگ بروزرسانی شدند، اما الان این اختلافها به روز رسیدند!

گرچه، دلیل «مرگ وبلاگ نویسی» مشخصه، دیگه کسی نمیره از بلاگفا سرویس بگیره و بلاگ بنویسه، معمولا یه کانال تلگرامی میزنن و حرفاشون رو اونجا میزنن، دریغ از این که نمیدونن موندگار نیست، حداقل اونقدری که وبلاگ های روی بلاگفا هستند!

Share

به بهانه سه سالگی!

امروز وقتی داشتم هاست و دامنه رو تمدید میکردم، به تاریخ اولین فاکتور نگاه کردم، مرداد ماه ۹۱ اولین فاکتور بود و چهارمین فاکتور رو در چهارمین سال فعالیتم در وبلاگ نویسی، پرداخت کردم. با خودم گفتم چقدر سریع گذشت! حالا نمیخوام وارد ناله ها و بحث های فلسفی و خسته کنندگی همیشگی بشم. بیاید به وبلاگ، یه طور دیگه تبریک بگیم! تاحالا فکر کردید چرا اولین رشته ای که در یادگیری برنامه نویسی چاپ میکنید Happy Birthday نیست؟ خب بیاید این رو امروز چاپ کنیم! چندین زبان متفاوت از زبان هایی که قبلا در موردش بحث کردیم، امروز سوژه پستمونن. زبان هایی که مدت زیادی سراغشون نرفته بودم، یا تازه باهاشون آشنا شدم. این هم میتونه بهانه خوبی باشه برای کمی کد زدن 🙂

۱. Lua

کد   
print('Happy Birthday!')

۲. Scheme

کد   
(display "Happy Birthday!")

۳. Erlang

کد   
io:fwrite("Happy Birthday").

۴. Javascript

کد   
alert("Happy Birthday");

۵. bash

کد   
echo "Happy Birthday"

بله و این هم زبان های جا افتاده و یا زبانهایی که برام نا آشنا بودن و تازه باهاشون آشنا شدم (البته فقط Scheme چنین حالتی رو برام داشت). توی این سه سال کلی بحث و مطلب و … از این بلاگ اومد بیرون، در کنارش، مدت نسبتا زیادی که به لطف مبین نت دوست داشتنی، نت درست و حسابی نداشتم، وبلاگ رول توییتر من رو هم داشت 😀 . حالا همه چیز رو به جای خود دارم استفاده میکنم، وبلاگ و توییتر و فیسبوک و … . یه سری کارها هم بود که قرار بود بعد از «کنکور» انجام بدم، خب الانم بعد کنکوره (تا زمانی که دوباره بخوام کنکور بدم برای ارشد 😀 ) و خب وقت زیاده برای انجامشون. چیزایی مثل پادکست و ویدئو کست و … . و در آخر هم تشکر میکنم از همه کسایی که این وبلاگ رو توی این ۳ سال، دنبال کردن و خوندن 🙂

 

Share

از حالا، پست ها در گوگل پلاس!

گوگل ، که یکی از بزرگترین کمپانی های دنیای تکنولوژی محسوب میشه، یک شبکه اجتماعی شناخته شده به اسم گوگل پلاس داره. من مدتی در این شبکه فعال بودم، ولی بعد رهاش کردم ، تا این که دوباره تصمیم گرفتم درونش فعالیت کنم، و خب افزونه جت پک هم این اجازه رو به من میده تا پست های وبلاگ رو اتوماتیک به شبکه های اجتماعی مختلف ارسال کنم. پس در نتیجه، با اتصال وبلاگ به گوگل پلاس، فعالیت خودم رو در گوگل پلاس رسما آغاز کردم. این هم آدرس گوگل پلاس خودم. (بر خلاف فیسبوک و توییتر، در گوگل پلاس صفحه جداگانه ای ایجاد نکردم).

Share

سوال، پیشنهاد و انتقاد، میتونید از الان شروع کنید!

یادتون هست قبلا برای بخش نوستالژی گفته بودم که یک ایمیل مجزا درست خواهم کرد؟ خب این کار رو کردم. البته نیازی بهش احساس نمیشه، ولی خب ترجیح دادم امور مرتبط با وبلاگ روی یک ایمیل با دامنه همین وبلاگ قرار بگیره!

خب دو تا راه ارتباطی ایمیلی :

۱. همین haghiri75 روی جیمیل

۲. me[at]haghiri75.com

و راه های ارتباطی دیگه :

۱. تلگرام (یوزرنیم : haghiri75)

۲. توییتر (اکانت haghiri75 که مربوط به این وبلاگه و اکانت prpe26 که اکانت خودم هست).

۳. فیسبوق! در فیسبوق هم این وبلاگ یک صفحه مخصوص به خودش داره که قبل تر گفتم. اگر تمایل دارید میتونید روی صفحه پست بدید، یا اینکه به صفحه پیام بفرستید!

۴. سایر راهها؟ اون ها دیگه مختص افرادی هستند که آشنایی نزدیک با من دارند 🙂

Share

چه کار کنیم تا در صورت هک شدن، امنیتمان تامین باشد؟

پس از این که شبکه فیس‌نما (یا شبکه «وزین» خودخوانده) هک شد، و فایل هشت مگابایتی که حاوی پسورد های این شبکه، یوزرنیم و ایمیل ها بود، منتشر شد؛ تعداد زیادی از وبلاگ ها در موردش نوشتند. من هم تصمیم گرفتم تا در موردش کمی بنویسم! البته من بیشتر سمت کاربر رو در نظر میگیرم و نکاتی راجع به پسورد میگم.

نکاتی برای ادمین و طراح سایت

اول از همه، اگر قراره از اسکرپیت آماده استفاده کنید، نسخه های Null شده یا کرک شده به درد کار جدی نمیخورن! دلیلش هم پر واضحه، این اسکریپتها یه بلایی سرشون اومده و همین بلایی که کرکر سرشون آورده، میتونه کاملا باعث نابودی سایت شما، در صورت یک حمله حتی ساده بشه. نکته دوم، بعضی از اسکریپت ها به صورت پیشفرض امکان تنظیم پسورد رو دارن، مثلا تنظیم کنید پسورد حداقل ۸ کاراکتر باشه و … . اونهایی هم که ندارن، پلاگین ویژه این کار رو در اختیار کاربران میزارن، که میتونید یکی از همون پلاگین ها رو دریافت و نصب کنید (البته باز هم دقت کنید، یا پلاگینی رو استفاده کنید که خود توسعه دهنده ها ارائه کردند، یا اونی که توسعه دهنده های سرشناس و معتبر!). بهترین نمونه برای تامین امنیت پسورد، نصاب ویندوز سرور هست، که کاربر رو مجبور میکنه تا به شکل خاص پسورد گذاری کنه.
در آخر، اگر توانش رو ندارید که خودتون سیستم درست و حسابی طراحی کنید، یا اصلا سایت نزنید، یا از کسی کمک بگیرید که کارش تامین امنیته (یا این که خودتون یاد بگیرید و تست های لازم رو انجام بدید!).

کاربر ها چه کنند؟

خب اصولا کاربر ها مهمترین کاری که باید بکنند اینه که در وبگاه های ناشناس و نامعتبر عضو نشن ، اگر هم میخوان عضو شن، پسوردی متفاوت با اون چه که در ایمیل یا سایر اکانت ها استفاده میکنن، تعیین کنند. اگر هم دیدید که وبسایت مورد استفاده، حساسیتی روی این که شما چه پسوردی استفاده میکنید، نداره، بهتره بازم درش عضو نشید. قدم بعدی، پسورد و یوزرنیم رو دو عدد یا کلمه متفاوت انتخاب کنید. من در فایلی که هکر منتشر کرده، یوزرنیم هایی که با mehdi (یا Mehdi) شروع میشدند یا این یوزری که mehdi بود رو دیدم، و با خودم گفتم که بهتره که ببینم این یوزر، از چه پسوردی استفاده میکرده، کنجکاو شدم و با خودم گفتم که کلمه mehdi رو با استفاده از وبسایت OnlineMD5 هش کنم و توی این فایل دنبالش بگردم، بله! فوقع ما وقع! تعدادی از یوزرهایی که یوزرشون Mehdi بود یا با Mehdi شروع میشد، از پسورد mehdi استفاده میکردند! پسوردهای ناامنی مثل ۱۲۳۴۵۶ ، ۷۷۷۷ و ۱۱۱۱۱۱ هم به وفور در اون فایل مشاهده میشه. نکته دیگری که کاربر ها باید دقت کنن، این هست که سایتی که میخواید توش عضو شید، حتما یک ایمیل فعالسازی براتون بفرسته، وگرنه باز هم نمیشه به اون سایت اعتماد کرد، چون هکر میتونه با یک ایمیل fake یوزر بسازه و به راحتی شرارت کنه!
خب، من نکته دیگه ای به ذهنم نمیرسه، فعلا هم شاد باشید و بخندید تا هک بعدی!

Share